[checklist]

مرجان اهورایی[1]

9.1. مقدمه: جنس و هویت جنسیتی

[/checklist]

همانطور که در اولین مقاله این مجموعه گفتیم باید میان جنس بیولوژیک که بر اساس اندام جنسی فهمیده می شود و هویت جنسیتی که به صورت اجتماعی آموخته می شود تمایز قایل بود. این یک تمایز بنیادی در فهم زندگی ترانس هاست. اگر بنا بر این بود که جنس بیولوژیکی تنها ملاک داوری در مورد هویت جنسیتی مردم باشد همان دوتایی قدیمی که یا باید زن باشی یا مرد ملاک بود.

[checklist]

همانطور که گفتیم هویت جنسیتی امری است که در فرآیند رشد از طریق خانواده و جامعه به ما آموزش داده می شود. برای مثال اینکه چگونه سخن بگوییم، حالت بدنمان در رابطه با دیگران موقع سخن گفتن و ارتباطات با دیگر چگونه باشد، چگونه لباس بپوشیم، چه مشاغلی انتخاب کنیم و غیره همگی به ما آموزش داده می شوند. این ویژگی ها بر اساس فرض جامعه باید با یک شکل خاص از اندام جنسی تطبیق داشته باشد. مثلاً کسی که آلت جنسی اش واژن باشد باید لباس های خاصی بپوشد، باید حالت لطیف تری سخن بگوید، احساساتی باشد، ظریف رفتار کند و الخ. اگر به طور انتقادی در مورد نسبت این دسته بندی از رفتارها و آلت جنسی مورد نظر بیاندیشیم می توانیم بگوییم هیچ ضرورتی جز قرارداد اجتماعی این نسبت ها را تثبیت نمی کند.

در مقاله نخست اشاره کردیم که اگر هویت جنسیتی ما و جنس بیولوژیکی ما به صورتی باشد که جامعه غالبا می پذیرد (مثلا ما واژن داشته باشیم و رفتارمان با ظرافیت و ویژگی های موسوم به زنانه همراه باشد) در این صورت ما سیس-جندر هستیم. اگر هویت جنسیتی و جنس بیولوژیک ما مطابق با این الگو نباشد، ما اصطلاحاً ترانس-جندر (تراجنسیتی) هستیم. این اصطلاحی عام است برای اشکال مختلفی دارد مانند تراجنسی بودن، مبدل پوشی و غیره. برای نامیدن همه این گونه ها از اصطلاح ترانس بودن نیز استفاده می شود. زمانی که فرد نسبت میان این دو دسته از امور را نپذیرد آنگاه وی از دید جامعه دچار اختلالی در رفتار محسوب می شود. اختلال یا عدم تطبیق مورد اشاره به معنی عدم سازگاری میان هویت جنسیتی و جنس بیولوژیک است. فردی که ترانس است به صور مختلف نشانه های هویت جنسیتی مانند رفتار، طرز پوشش و احساسات اش را مطابق با هنجار اجتماعی از جنسیت نمی بیند و جنسیت تعیین شده برای خود را نمی پذیرد.

9.2. تاریخچه ظهور مفهوم تراجنسی/جنسیتی

سکسولوژیست ها در قرن نوزدهم از عدم ناخرسندی مردان یا زنان از جنسیت بیولوژیکی و تمایل جدی شان به تغییر آن تحت عنوان «واژگونی جنسی»[2] یاد کرده اند. اما در این دوره به جهت اینکه میان جنس و هویت جنسیتی تمایزی جدی تشخیص داده نمی شد، گاه این مقوله با بحث از همجنس گرایی یکی شمرده می شد. به نظر می رسید که همجنس گرایان مرد کسانی هستند که روحی لطف و زنانه دارند و همجنس گرایان زن کسانی هستند که عکس ایشان خصایل مردانه دارند. اولین بار که بحث از ترانس ها به صورت علمی مورد نظر دانشمندان قرار گرفت سال 1910 بوده است. در این سال آلفرد آدلر در مقاله ای به مسئله ترانس ها ذیل عنوانی «هرمافرودیت» پرداخته است[3]. این عنوانی است که ما امروزه به کسانی اطلاق می کنیم که دوگانگی در اندام جنسی دارند و عنوان دقیقی برای ترانس ها نیست. اما در این مقاله مسئله با چنین وسعتی دنبال شده است. مهمتر از آدلر سکسولوژیست مشهور و حامی حقوق همجنس گرایان هیرشفیلد این بحث را مطرح ساخته است. او نیز در این سال در مقاله ای از مبدل پوشان و تراجنسی تحت عنوان مبدل پوشی سخن گفته است[4]. او نخستین محققی است که از امکان تغییر جنسیت برای کسانی سخن گفت که به شکل اختلال گونه ای در پی تغییر جنسیت بیولوژیک هستند. این امر در سال 1911 توسط او و پزشک همکارش یوگن اشتایناخ دنبال شد. هیرشفیلد اعلام کرد که در 1912 اولین عمل تغییر جنسیت در جهان بر روی یک زن تراجنسی به طور ناموفق انجام شده است. این تلاش ها همچنان برای تغییر جنسیت ادامه یافت تا اینکه در سال 1931 نخستین عمل واژینوپلاستی[5] برای یک مرد تراجنسی به طور موفق انجام شد. این عمل توسط دو همکار هیرشفیلد و تحت تأثیر آموزه های او در این مورد انجام شد. فرد مورد نظر سال ها به عنوان یک زن بیولوژیک با نام «دورشن»[6] زندگی کرد. در این دوره عنوان تراجنسی در آثار هیرشفیلد استفاده می شود.

اصطلاح تراجنسیتی بودن بعدا با اثری از اف اولیون[7] به نام «بهداشت جنسی و بیمارشناسی»[8] بیشتر عمومیت یافت. اما نویسنده ای دیگر به نام ویرجینیا پرینس[9] که خود یک تراجنسیتی است به این عنوان معنای ویژه ای داد که از طریق نشریه او «ترانس وستیا» عمومیت یافت. او تمایز هویت جنسیتی و جنس بیولوژیک را بیشتر مورد تأکید قرار داد. و خود را یک تراجنسیتی نامید؛ یعنی کسی که نمی خواهد جنسیت اش را تغیر دهد، اما هویت جنسیتی دیگری را برگزیده است. بنابراین تراجنسیتی بیشتر با هویت جنسیتی نزدیک شد و نامی عام تر از تراجنسی قلمداد گردید. اما تقریبا همزمان با او برای نخستین بار کاربرد عنوان تراجنسی در کتابی از هنری بنجامین به نام «پدیده تراجنسی» استفاده شد و معنای جدید پیدا کرد. او این عنوان را در یک تراز تشخیص هویت جنسیتی مطرح کرد. در این تراز در یک سر طیف کسانی قرار دارند که صرفاً برای لذت بدن از مبدل پوشی استفاده می کنند، اما مسئله هویت جنسیتی برایشان چندان حساس نیست. در سوی دیگر طیف تراجنسی هایی قرار دارند که موضوع هویت جنسیتی به طور جدی برایشان مطرح است و تنها از طریق عمل تغییر جنسیت آرامش می گیرند (Benjamin, 1966, p. 16). می توان گفت بنجامین آغاز کننده گفتمان جدیدی است که در آن به مسئله تراجنسی ها مستقل از سایر هویت های اقلیت جنسی نظر افکنده شده است. اما در کنار اشکال دیگری که هر یک به نوعی به هویت جنسیتی مربوط هستند.

بنابراین تحت تأثیر کاربرد اصطلاح تراجنسی توسط کسانی مانند بنجامین این اصطلاح بیشتر برای کسانی که آمادگی برای تغییر جنسیت دارند و در شرایط حادتر تن به چنین تصمیم می دهند به کار می رود و اصطلاح عام تر تراجنسیتی، که می تواند شامل وضعیت یک تراجنسی نیز بشود، صرفاً به کسی اطلاق می شود که الگوی اجتماعی از تطبیق میان جنس بیولوژیکی و هویت جنسیتی را نمی پذیرد. به معنای خاص این واژه تراجنسیتی کسی است که علاوه بر نپذیرفتن الگوی اجتماعی هویت جنسیتی در مورد خود، مانند ویرجینیا پرنس تن به عمل جراحی تغییر جنسیت نیز نمی دهد. در واقع تراجنسی در نهایت با عمل جراحی تن به چنین الگویی می دهد تا با آن تطبیق پیدا کند، اما تراجنسیتی این مسیر را دنبال نمی کند.

9.3. اشکال ترانس بودن

ونسا شرایدن[10] در کتابش «راهنمای کاملی از وضعیت تراجنسیتی ها در محیط کار» اشکالی از ترانس بودن را به صورت زیر بر می شمرد:

  1. 1.      تراجنسی های اولیه و ثانویه

همه تراجنسی ها تجربه ای از مبدل پوشی را در آغاز داشته اند. این تجربه برای کسانی که در این دوره باقی می مانند به عنوان تراجنسی نامگذاری می شود. در این مرحله مبدل پوشی وجهی فتیشی دارد و هنوز مسئله هویت جنسیتی نقش بارزی ندارد. در مرحله بعدی تراجنسی های ثانویه قرار دارند که وجه فتیشی مبدل پوشی برایشان موضوعی هویتی می شود و تدریجاً از دوره بلوغ این کار را به طور جدی تری در زندگی شان دنبال می کنند.

  1. 2.      تراجنسی های پیش از عمل و پس از عمل جراحی

پس دوره بلوغ برخی از کسانی که پیشتر تجربیاتی فوق را داشته اند هویت جنسیتی را بخشی از زندگی خود می یابند و تمایل  درونی به تغییر فیزیکی بدن خود پیدا می کنند. همچنان که بزرگتر می شوند برخی از ایشان احساس می کنند که واقعاً دختر اند(با آنکه اندام و بدن پسران را دارند) و یا پسرند (با آنکه اندام و بدن دختران را دارند). این ترانس ها تدریجاً برنامه ای را که جامعه برای پذیرش هویت جنسیتی برایشان تعیین کرده است نمی پذیرند و تلاش می کنند تا از طریق در پیش گرفتن برنامه های کلینیکی مربوط به تراجنسی ها از طریق هورمون تراپی یا عمل جراحی وارد عمل شوند (Sheridan, 2009, p. 9).

  1. 3.      تراجنسیتی ها

کسانی هستند که بخشی یا تمام ساعات روزانه را در جنسیتی متفاوت با جنس بیولوژیکی شان سپری می کنند. و تمایلی به عمل تغییر جنسیت ندارند. این افراد معمولاً خود را تراجنسی نمی شمارند. این افراد تعارض و ناخرسندی بابت داشتن اندام جنسی متفاوت با هویت جنسیتی شان ندارند؛ یعنی یک تراجنسیتی زن که هویت جنسیتی اش را مردانه تعریف می کند بابت داشتن آلت زنانه اش ناخرسند نیست و یا یک مرد تراجنسیتی که هویت جنسیتی اش را زنانه تعریف کرده است بابت داشتن آلت جنسی مردان در بدنش ناخرسندی ندارد. اندامی که برای یک تراجنسی ممکن است به شدت مشمئز کننده باشد.

  1. 4.      مبدل پوشان[11]

هرچند مبدل پوشی تقریباً برای همه ترانس ها وجود دارد، اما مبدل پوشان کسانی هستند که پس از دوره بلوغ مسئله هویت جنسیتی اهمیت ویژه ای پیدا نمی کند و این کار را به عنوان موضوع لذت پی می گیرند. این افراد ممکن است دوجنس گرا یا دگرجنس گرا باشند و در زندگی عادی خود رابطه معمولی یک دوجنس گرا یا دگرجنس گرا با جنس دیگر برقرار کنند و مشکلات مربوط به هویت جنسیتی را تجربه نکنند.

  1. 5.      ترانسوستیت[12]، ترانسوستیسم[13]، ترانسوستیتیسم[14]

برخلاف مبدل پوش برای برخی دیگر از ترانس ها مبدل پوشی یک مسئله هویتی است. بنابراین در روانشناسی برای وضعیت های بیمارشناختی که مبدل پوشی در آن امری موقتی و پاره وقت نیست و زندگی فرد را مختل می کند از اصطلاحات ترانسوستیت، ترانسوستیسم یا ترانسوستیتیسم استفاده می کنند.

اما امروزه به جهت نقد چنین رویکرد بیمارشناختی از واژه مبدل پوشی به جهت اصطلاحات فوق استفاده می شود و ترجیحا در مواردی که مبدل پوشی وجه جدی تری به خود می گیرد نیز از واژه مبدل پوشی استفاده می کنند (Sheridan, 2009, p. 10).

  1. 6.      زنان مردانه[15]

این یک مسئله فرهنگی است که نسبت به گذشته زنان پوشش و رفتار و زندگی را انتخاب می کنند که ممکن است نسبت به گذشته یا نسبت به یک فرهنگ دیگر مردانه تلقی گردد. موهای کوتاه، لباس هایی که مردان می پوشند، انتخاب شغل هایی که ویژه مردان تلقی شده است در جوامع امروز دلیلی بر این که چنین زنی لزبین یا تراجنسیتی است نمی تواند تلقی گردد. گاه زنان دگرجنس گرا چنین شکل بیان جنسیتی را بر می گزینند و ممکن است دلایل آن صرفاً مدهای فرهنگی یا انتخاب فردی باشد.

7.مردان زنانه[16]

برخلاف مقوله بالا مردان نیز در جوامه امروز تدریجاً همدلی و همنوایی بیشتری با بیان جنسیتی زنان یافته اند و اشکالی از پوشش، مدل مو، رفتار و خلقیات و مشاغلی که زنانه تلقی می شد را مردان برمی گزینند. این عمل به معنی این نیست که چنین افرادی تراجنسی هستند یا همجنس گرا هستند، ممکن است اساساً چنین مقولاتی در مورد ایشان صدق نکند. اما چنین زنان و مردانی را به جهت وارد شدن در مقوله هویت جنسیتی می توان ذیل مقولات ترانس بودن مطالعه کرد. اصطلاح دیگری که شرایدن در کتابش برای این اشکال از هویت جنسیتی ذکر نکرده است عنوان متروسکسوال است که به چنین افرادی اطلاق می شود. یعنی کسانی که هویت جنسیتی شان در شهرهای بزرگ امروزی برخلاف سنت های جنسیتی مناطق توسعه نیافته شکلی متفاوت دارد و نظم مرسوم را رعایت نمی کنند[17].

  1. 7.      بین جنسی و هرمافرودیت:

کسانی که از نظر اندام جنسی ابهام یا دوگانگی داشته باشند و بر اساس اندام جنسی یا خصلت های بیولوژیک جنسی دیگر مانند نوع کروموزوم (X,Y) یا هورمون های جنسی (استروژن، تستسترون)، نتوان ایشان را در مقوله های مذکر/مؤنث دسته بندی کرد، بین جنسی یا هرمافرودیت نامیده می شوند[18].یعنی کسانی که مثلا برخلاف ظاهر و اندام جنسی که به عنوان یک زن دارد، ترکیب کروموزومی اش به صورت x,y است. این حالت بیشتر نوعی ابهام در تشخیص جنس بیولوژیک است که بین جنسی نامیده می شود. اما به معنای خاص هرمافردیت شکل نابی از دوگانگی اندام جنسی زنانه مردانه در بدن را دلالت می کند. در واقع چنین چیزی که یک بدن همزمان هم آلت زنانه داشته باشد و در کنارش آل مردانه امری بسیار نادر است. چنین موارد نادری را «هرمافرودیت راستین» می نامند. در دانشگاه یو سی ال ای چنین مواردی از دوگانگی مورد گزارش بوده است[19]. اما شکل متدوالی از بین جنسی بودن به این صورت است که شخص در کنار یک ارگان جنسی مانند پستان زنانه آلت جنسی مردانه دارد و یا آلت جنسی اش مشخصاً در دسته بندی واژن/کیر جای نمی گیرد. یا اینکه بر خلاف ظاهر زنانه اش هورمون مردانه دارد یا به عکس و یا برخلاف ظاهراش کروموزوم او از الگوی مورد انتظار (ایکس/ایکس برای زنان و ایکس/وای برای مردان) تبعیت نمی کند (Sheridan, 2009, p. 11).

علاوه بر این انواع مورد اشاره می توان چند مورد دیگر را نیز اضافه کرد با مقوله هویت جنسیتی مرتبط است. برای مثال «تنوع جنسیتی»[20] که تقریبا معادل با تراجنسیتی به کار می رود و عبارت است از حالتی که در آن فرد هویت جنسیتی متفاوت با آنچه برای جنس بیولوژیکی که با آن به دنیا آمده می طلبد. همچنین اصطلاحات زیادی هستند که در رابطه با هویت جنسیتی به کار می روند. برای مثال:

همه-جنسیتی[21]: که نه تنها در هویت جنسیتی تعیین شده اش خود را تعریف نمی کند، بلکه در هویت جنسیتی دیگری نیز باقی نمی ماند و بین این هویت ها سیالیت را انتخاب می کند.

دو-جنسیتی[22]: این همان اصطلاح متعارفی که در ایران دگرجنس گرایان به تراجنسی ها می گویند نیست. دو-جنسیتی یا بای-جندر کسی است که هر دو گونه هویت جنسیتی را برای خود قایل است و میان این دو جابجا می شود، گاهی این و گاهی آن جنسیت را اجرا می کند.

کوییر-جنسیتی[23]: یعنی تقریباً همه کسانی که هنجارهای تفکیک میان بیان جنسیتی زن و مرد را رعایت نمی کنند که می توان شامل همه گونه های ترانس شود.

دراگ کویین/دراگ کینگ[24]: این واژه اشاره به کسانی دارد که در سنت نمایشی کشورها از طریق مبدل پوشی نقشی را ایفا می کنند. کسی که مبدل پوشی زنانه می کند را دراگ کویین می نامند و کسی را که مبدل پوشی مردانه می کند دراگ کینگ می خوانند. این شکل از ترانس بودن بیشتر نحوه ای از اجرای مبدل پوشی برای تفریح است و اغلب شکل هویتی برای بازیگرانش ندارد.

9.4. یک تیپ شناسی از تراجنسی/جنسیتی بودن

نخستین شکلی مقوله بندی که در مورد ترانس ها وجود دارد بر اساس جنسیت بیولوژیکی است که می خواهند از آن فراتر روند. بر این اساس ما دو شکل اصلی «زن به مرد» (F[emale] to M[ale] ) و «مرد به زن» (F[emale] to M[ale]) را داریم. به این معنی که وقتی جنس تعیین شده برای ما مؤنث است، اما هویت جنسیتی مردانه را دنبال می کنیم، یک ترانس «زن به مرد» هستیم و به عکس وقتی جنس تعیین شده برای ما مردانه است و آلت جنسی مردانه داریم، اما هویت جنسی مؤنث را انتخاب می کنیم، یک ترانس «مرد به زن»هستیم. اما این قالب کلی حرکت از هویت جنسیتی مردانه به زنانه اشکال متنوعی دارد. بر اساس این دو تیپ اصلی برخی از محققان تیپ شناسی فرعی کرده اند که مربوط به این است که طرف مقابلی که به سمت آن گرایش داریم چه جنسیتی دارد. در واقع ترکیبی از هویت جنسیتی و گرایش جنسی را پیش کشیده اند. لاورنس این دیدگاه ها را گرد آورده و به صورت جدول زیر مجموعه تیپ شناسی ها را ذکر کرده است (Lawrence, 2008, p. 430):

t1

آنچه در این تیپ شناسی پیش از همه به چشم می آید و تقریباً آزاردهنده است تلقی گرایش جنسی است که با هویت جنسیتی ترکیب شده است. هرچند کسانی که این تیپ شناسی را انجام داده اند محققان برجسته ای بودند، اما از دیدگاه اقلیت های جنسی چنین تلقی از هویت های جنسیتی ترانس به نظر غریب می رسد. قرار دادن عنوان همجنس گرا در این تیپ شناسی به این جهت است که اندام جنسی بیولوژیکی دو جنس ملاک داوری قرار گرفته است و بر این اساس وقتی ترانس به لحاظ بیولوژیکی مرد باشد و به مردان تمایل داشته باشد در این تیپ شناسی نوع همجنس گرا خوانده می شود. هرچند این عنوان همجنس گرا همان گرایش همجنس گرایی نیست، اما چنین کاربردی حاکی از پذیرش ملاک اندام جنسی است که موجب خرسندی اغلب ترانس ها به ویژه ترانس هایی که در تراز بالا همجنس گرا خوانده می شوند نخواهد بود. در این گونه تیپ شناسی ها معمولاً دانشمندان دقت های اخلاقی و توجه به جهان زیست کسانی که مطالعه می کنند ندارند و از موضع عرف و عمومی جامعه ادبیات خود را به دست می آورند. چنانکه خواهیم دید در این گونه موارد ترانس ها بیشتر از همجنس گرایان هنوز نیاز به نقد ادبیات علمی دارند. امری که در بخش بعدی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.

9.5. ترانس بودن به عنوان اختلال یا بیماری

تفاوت هویت جنسیتی با جنس بیولوژیکی از قرن نوزدهم به عنوان شکلی از اختلال یا بیماری تشخیص داده شده است. اما در تازه ترین برداشت هایی که از مفهوم اختلال و بیماری وجود دارد انجمن روانشناسان آمریکا در کاربرد چنین عنوان احتیاط می کنند. در سایت این انجمن در این مورد چنین می خوانیم:

وضعیت روانشناختی زمانی یک اختلال روانی محسوب می شود که موجب یک پریشانی یا ناتوانی معناداری شود. بسیاری از تراجنسیتی ها وضعیت خود را به مثابه یک پریشانی یا ناتوانی تجربه نمی کنند، این بدان معناست که تراجنسیتی بودن یک اختلال ذهنی را ایجاد نمی کند. برای چنین افرادی مسئله مهم یافتن منابع دارای صرفه است، در زمینه گرفتن مشاوره، هورمون درمانی، فرآیندهای پزشکی، و حمایت اجتماعی برای بیان آزادانه هویت جنسیتی شان و کاهش تبعیض علیه ایشان. برخی دیگر از منشأهای پریشانی عبارت است فقدان تأیید در میان جامعه، تجربه مستقیم یا غیر مستقیم تبعیض یا حمله به ایشان. چنین تجاربی ممکن است تراجنسیتی ها را متحمل اضطراب، افسردگی یا اختلالات مرتبطی در درجات بالای آن سازد که برای افراد غیر تراجنسیتی تجربه نمی شود (APA, 2013).

سایت این انجمن اشاره می کند که مطابق با DCM-IV یا فهرست اختلالات ذهنی اشخاصی که دارای تجربه شدید و پایدار در مورد ناسازگاری در زمینه هویت جنسیتی شان هستند، دچار اختلال قلمداد می شوند. چنانکه این انجمن نیز اعتراف می کند چنین برداشتی در فهرست اختلالات روانی امروزه مورد انتقاد روانشناسان و نیز جامعه تراجنسیتی هاست. بسیاری به همین دلیل پیشنهاد می کنند که در فهرست جدید اختلالات روانی باید این تلقی تغییر کند. به تازگی (حدود ده روز پیش از نگاشتن این مقاله) نسخه پنجم این کتاب (DSM-V) توسط انجمن منتشر شده است[26]. در این نسخه از عنوان اختلال عقب نشینی شده است. به جای این عنوان از عنوان دیگری استفاده شده است که پیشترتوسط بنجامین در کتاب «پدیده تراجنسی» استفاده شده بود؛ یعنی «بی قراری جنسی». این عنوان به این معنی است که فرد تراجنسیتی میان جنس و هویت جنسیتی که برای خود می شناسد بی قراری را تجربه می کند. بنابراین هنوز امکان تبدیل شدن مسئله هویت جنسیتی برای وی به یک مشکل در زندگی روانی اش مفروض است. این امر امکان می دهد تا به تراجنسی که نیاز به عمل تغییر جنسیت دارد به عنوان کسی که داخل در معالجات روانی است نگریسته شود و مراقبت های مربوطه در روانشناسی دنبال گردد. امری که با توجه به حاد بودن و دشواری های این کار منطقی است.

شاید مهمتر از تمرکز بر این بی قراری ها در فرد تراجنسیتی چنانکه سایت انجمن نیز متذکر می شود باید بر بیماری مردم تمرکز کرد که تسامح لازم را هنوز برای به رسمیت شناختن زندگی خصوصی یکدیگر ندارند و به اشکال مختلف تنگناهایی را برای انتخاب آنچه هستیم برای یکدیگر پدید می آوریم و این امر چنین بی قراری هایی را تشدید و اختلال گونه می سازد.

9.6. حقوق تراجنسی/جنسیتی

جنبش حمایت از حقوق تراجنسی/جنسیتی ها طی سال ها فعالیت در سراسر جهان توانسته است برخی از مشکلات مربوط به حقوق زندگی ترانس ها را در کشورهای مختلف رفع کند. یکی از مهترین بیانیه های حقوقی که توسط جمعی از متخصصین و فعالان در این زمینه منتشر شده است، بیانیه «اصول جوگ جاکارتا» است که به گرایش جنسی و هویت جنسیتی و حقوق مربوط به ال جی بی تی پرداخته است. این بیانیه چه برای همجنس گرایان و دو جنس گرایان و چه برای ترانس ها حقوق پایه زندگی مانند حق برخورداری از بهداشت، تشکیل خانواده، مشارکت اجتماعی و فرهنگی، آزادی بیان و اندیشه و غیره را مورد دفاع قرار داده و به دولت ها متذکر شده است[27]. مجموعه فعالیت های مذکور به ویژه در کشورهای اروپایی و غربی شرایطی مناسبی برای زندگی برابر ترانس ها باسایر افراد را موجب شده است. اما همچنان در همه این کشورهای بخشی از حقوقی که ترانس ها مطالبه می کنند با موانعی روبروست.

برای مثال در آلمان قانون مربوط به ترانس ها تحت عنوان «قانون تراجنسی ها»[28] تدوین شده است که شرایط مربوط به تغییر نام در شناسنامه، تعییر جنسیت و زیست اجتماعی او را دربر می گیرد. این امر ناگهان به دست نیامده است. بلکه نخست امکان تغییر نام و تدریجا امکان تغییر جنسیت نیز در این قانون حاصل شده است. اما مورد نقد مدافعان حقوق تراجنسیتی ها نیز هست. برای مثال حق تغییر جنسیت را تنها به آلمانی ها می دهد و کسانی که به صورت ساکن در آلمان به سر نمی برند را واجد این حق نمی شمارد یا اینکه پروسه مربوطه پروسه ای طولانی است و غیره.

بریتانیا از کشورهای پیشقدرم در زمینه تشخیص حق تغییر جنسیت برای تراجنسی ها بوده است. علاوه بر این تدریجاً سایر حقوق مدنی ترانس ها نیز در قانون این کشور تأیید شده است. از سال 2004 طبق «قانون تشخیص جنسیت» تراجنسی ها حق دارند که جنسیت مشخص شده برای ایشان را تغییر دهند. این قانون به فرد تراجنسی این حق را می دهد که مطابق خواسته اش دارای اوراق هویت جنسیتی مطابق نظرش باشد و مدارک قدیم خود را تغییر دهد و همه حقوق قانونی برای جنسیت اش از جمله کار و تحصیل و ازدواج را خواهد داشت[29].

از جهت قانون گذاری در این مورد لهستان یکی از پیشگامان تصویب قوانینی است که فرآیند تغییر جنسیت و حقوق شهروندی ترانس ها را به رسمیت شناخته است. از دهه 1960 لهستان قانونگذاری در زمینه آزادی انتخاب جنسیت برای افراد تراجنسی داشته است[30]. و در سال 2011 نخستین نماینده مجلس تراجنسی در اروپا به نام آنا گروتزکا[31] در لهستان وارد مجلس شده است.

در اینجا نمی توان به بررسی قانونگذاری همه کشورها پرداخت اما به طور خلاصه تشخیص چنین حقوقی از مطالبات جامعه تراجنسی و تراجنسیتی در سراسر جهان بوده است:

حقوق مشترک با سایر افراد:

          مانند حق داشتن شغل، تحصیل، ازدواج و سایر حقوق افراد دیگر

حقوق اختصاصی مربوط به هویت جنسیتی:

          آزادی انتخاب جنسیت و پوشش در فضاهای عمومی

          حقوق مربوط به تغییر هویت جنسیتی(تغییر نام یا جنسیت)

          حقوق مربوط به برخورداری از مراقبت های پزشکی و بهداشتی مربوط به تغییر جنسیت و حمایت های دولتی

          حقوق مربوط به مصونیت از تعرض و صدمات اجتماعی ناشی از هویت جنسیتی

9.7. مسایل کلینیکی و عوارض آن

تغییر در جنسیت بیولوژیکی مستلزم دخالت پزشکی و تغییر در بدن است. بنابراین بخش مهمی از زندگی یک ترانس مربوط به مسایل بهداشتی و پزشکی مربوط به هویت جنسی اش می شود. به ویژه برای یک تراجنسی که نیاز به عمل جراحی در جهت تغییرات اندامی دارد. در این مورد مرکزی به نام «انجمن حرفه ای جهانی بهداشت تراجنسیتی ها»[WPATH][32] فرآیند تغییر جنسیت را در سه مرحله شرح می دهد. شامل مرحله پیش از عمل (روان درمانی و مراقبت های روانی از فرد تراجنسی)، حین عمل  و همچنین مراقبت های پزشکی و روانشناختی پس از عمل که شامل تداوم هورمون تراپی و مشاورات لازم برای آماده سازی فرد و محیط اجتماعی اش برای برخورد با اوست. همه این مراحل و عملیات استانداردهای مشخصی دارد که از سوی مجامع مربوط به عمل تغییر جنسیت بیان گردیده است. همین مرکز در کتابچه ای این استانداردها ها را بیان کرده است که در دوره های زمانی مختلف تجدید می شود. در حال حاضر می توان نسخه هفتم این استانداردها را در اینترنت ملاحظه کرد[33].

9.7.1. پیش از عمل:

وضعیت فرد تراجنسی پیش از عمل و به ویژه پس از انجام عمل برای مواجه با جامعه اهمیتی بسیاری دارد. فرد مذکور چنانکه در شرایط کشوری مانند ایران می توان آن را ملاحظه کرد ممکن است به جهت ترس از اعدام به دلیل لواط به عنوان یک همجنس گرا تن به عمل جراحی بدهد. دوره های روان درمانی پیش از عمل می تواند به او کمک کند تا گرایش خود را درست تشخیص دهد و روانپزشک نیز درک درستی از وضعیت بی قراری جنسیتی او کسب کند پیش از آنکه او را به اتاق عمل بفرستد. اما کار روان درمانگر این نیست که گرایش و نگرانی های مربوط به هویت جنسیتی فرد را تغییر دهد. بلکه به او کمک می کند تا درک بهتری از وضعیت اش پیدا کند و تا آنجاکه می تواند در مواجه با جامعه آمادگی بیشتری پیدا کند (WPATH, 2001, p. 29). علاوه بر مشاوره با فرد تراجنسی مشاوره با خانواده و خانواده درمانی نیز بخش دیگری از استاندارد مربوطه است. روان درمانگر باید خانواده را برای تغییر و شرایط مربوط به هویت جنسیتی که فرد برگزیده است آماده سازد (ibid, p.30) . این استاندارد تأکید می کند که مراقبت های روانی از فرد تراجنسی و تماس با خانواده او باید در تمام دوره زندگی اش تداوم داشته باشد. این عمل می تواند به صورت تماس غیر حضوری نیز دنبال گردد(ibid, p.31) . کار دیگری که روان درمانگر باید در این مرحله انجام دهد تماس با محیط زندگی فرد تراجنسی مانند محل کار، محل تحصیل و غیره است تا بتواند شرایط محیطی را برای پذیرش فرد تراجنسی آماده سازد. این تماس می تواند به ویژه از طریق صحبت با مربیان و مشاوران مدرسه یا مدیران محل کار و غیره باشد(ibid, p.32). روشن است که این استاندارد از یک فرهنگ و منطقه به یک منطقه و فرهنگ دیگر متفاوت اجرا می شود. بنابراین کتابچه استاندارد مراقبتی مذکور تذکر می دهد که روان درمانگران بر حسب شرایط فرهنگی در کار خود برنامه فوق را دنبال می کنند(ibid).

9.7.2. عمل تغییر:

 هورمون درمانی:

 نخستین مورد برای تغییر می تواند تغییرات اندام از طریق هورمون درمانی باشد. استاندارد مذکور چهار شرط  را برای اینکه پزشک وارد درمان هورمونی شود فرض می کند:

1)     بیقراری جنسی به صورت مستند و به شکل یک گرایش پایدار تشخیص داده شده باشد

2)     فرد دارای صلاحیت لازم برای دادن رضایت آگانه از این درمان باشد

3)     سن قانونی هر کشور برای تصمیم در این مورد را داشته باشد

4)     اگر فرد از جهت سلامت ذهنی یا جسمی مشکلی داشته باشد، باید بتواند به نحو معقولی کنترل شود

این تراپی به ویژه نیاز به این دارد که فرد پیش از عمل به خوبی از تصمیم و پیامدهای آن توسط پزشک آگاه شده باشد و اصلاحاً «رضایت آگاهانه» در مورد این درمان داشته باشد و از سر فقدان اطلاعات تصمیمی نگرفته باشد. این وظیفه بر عهده پزشک است(ibid, p.35-34).

پس از انجام هورمون تراپی برای تراجنسی های زن به مرد و مرد به زن به ترتیب انتظار چنین تغییراتی می رود (ibid, p.36):

  1. زن به مرد: زخامت صدا، بزرگ شدن کلیتورال، رشد موهای صورت و بدن، قطع قاعدگی، لاغری بافت پستان، کاهش درصدی از چاقی بدن نسبت به ماهیچه های مردانه.
  2. مرد به زن: بزرگ شدن پستان ها، کاهش برانگیختگی آلت، کاهش اندازه آلت، افزایش چاقی بدن نسبت به ماهیچه های مردانه.

اثرات و پیامدهای ناشی از هورمون تراپی در جدول زیر به حسب مدت زمانی که ممکن است به طول انجام مرتب شده است. در سمت راست اثرات مورد انتظار. در ستون نخست زمان شروع پدیدار شدن این اثرات. در سمت چپ حداکثر دوره تداوم این عوارض نشان داده شده است:

اثرات و دوره مورد انتظار آشکار شدن آن ها در مردانه سازی هورمونی (ibid, p.37):

t2

عوارض و دوره مورد انتظار آشکار شدن آن ها در مردانه سازی هورمونی(ibid, p.38).
t3

اثرگذاری هورمون درمانی به میزان دُز مورد استفاده و واکنش بدن کسی که استفاده می کند بستگی دارد و حتما زیر نظر یک متخصص می تواند انجام شود.

خطرات هورمون درمانی:

هر هورمون درمانی حتی زیر نظر پزشک می تواند دربردارنده خطراتی برای فرد باشد. در جدولی که در زیر آمده این خطرات بر شمرده شده است. در دو ستون افقی اول قید احتمالا ً(likely) به کار رفته است و در دو ستون دوم قید امکان دارد (possibly). در انگلیسی قید نخست احتمال قوی تری را در بر دارد و دومی درجه وقوع کمتری را نشان می دهد(ibid, p.40):

t5

رژیم هورمونی:

تداوم هورمون درمانی به صورت یک رژیم دارویی دنبال می شود. مطابق با استانداردی که WPATH ارائه می کند این رژیم در دو تیپ تراجنسی های زن به مرد و مرد به زن به صورت متفاوتی شرح داده شده است. در این رژیم ها داروهایی که خطراتی را به همراه دارند معرفی شده و توصیه های لازم به پزشکان و تجویز کنندگان وجود دارد. این رژیم برای تراجنسی های زن به مرد شامل استفاده از داروهای هورمونی تستسترون است و برای تراجنسی های مرد به زن شامل استفاده از استروژن، ضد آندروژن ها، و پروژستین هاست (ibid, p.48-50).

صدا و ارتباط درمانی

بخشی از نیاز به تغییر در فرد تراجنسی در شکل رفتاری و صدای او مطرح است. این امر ممکن است به وی احساس ناخوشایندی از عدم تطبیق با هویت جنسیتی اش را فرآهم کند ، اگر صدای مناسب و طرز رفتار اجتماعی متناسب با جنسیت مورد نظرش نداشته باشد. بنابراین همه چی زدر تغییر جنسیت تغییر در فرم اندام نیست. این امر بنابر توصیه این استاندارد باید از طریق متخصصان صدا و ارتباط درمانی صورت گیرد که در جلسات آموزشی و درمانی شان مهارت های لازم را به فرد تراجنسی منتقل می کنند(ibid, p.52).

عمل جراحی:

ممکن است تغییراتی که تا اینجا برای بدن فرد ایجاد می شود هنوز او را در داشتن آنچه برای خود می شناسد و آرامش می کند کفایت نکند. بنابراین در آخرین مرحله اگر هنوز این رضایت به دست نیامده باشد، سومین گام جراحی است. این مرحله حساس ترین مرحله است و بنابراین استاندارد WPATH متذکر حساسیت اخلاقی این مرحله و وظایف پزشک می شود. مطابق این روش پزشک موظف است که این موارد را حتماً با فرد تراجنسی در میان بگذارد (ibid, p.56):

  1. تکنیک های جراحی متفاوتی که قابل اجراست (با ارجاع به همکاران دیگرش که تکنیک های دیگری را می توانند اجرا کنند).
  2.  توضیح در مورد مزایای و معایت هر تکنیک.
  3. توضیح محدودیت هایی که برای به دست آوردن نتایج ایده آل وجود دارد؛ جراح باید فهرست کاملی از تصاویر پیش و پس از عمل بیماران خودش به فرد عرضه کند، که این تصاویر هم در بردارنده موارد موفق عمل هست و هم شامل موارد ناموفق.
  4. خطر ذاتی و پیچیدگی های ممکن در مورد تکنیک های مختلف؛ جراح باید بیمار را از میزان پیچیدگی که در هر فرآیند گرفتار آن خواهد شد مطلع سازد.

این موارد اخلاقاً و قانوناً بر عهده پزشک است تا بیمار را در مورد شرایط دشواری که در پیش رو دارد و امکاناتی که در پیش از مطلع سازد.

مواردی که پزشک در عمل جراحی بر بدن تراجنسی های زن و مرد انجام می دهد طبق این استاندارد شامل این موارد است(ibid, p.57) :

  1. تراجنسی مرد به زن:

جراحی پستان/سینه: ماموپلاستی (از طریق ایمپلت[کاشت پروتز] یا لیپوفیلینگ [تزریق چربی، چربی گذاری])

عمل جراحی آلت تناسلی: ارکیدکتومی (تخلیه بیضه)، واژینوپلاستی (واژن سازی)، کلیتوروپلاستی (کلیتوریس سازی)، ولووپلاستی (ساخت ولوو).

جراحی غیر اندامی: جراحی زنانه سازی صورت، چربی بردای[43]، چربی گذاری، جراحی صدا، کاهش غضروف تیروئید، افزایش ماهیچه گلوتئال (ماهیچه باسن و کناره ران) از طریق امپلنت یا چربی گذاری، بازسازی موها و سایر عملیات زیبایی.

  1. تراجنسی های زن به مرد:

جراحی پستان/سینه: برداشتن پستان ها[44]، ساخت سینه مردانه

جراحی آلت جنسی: هیسترکتومی (برداشت رحم)[45]/ برداشت تخمدان[46]، بازسازی بخش ثابت مجرای خروجی مثانه، متویدیوپلاستی (افزایش حجم کلیتوریس برای تبدیل به آلت مردانه)، فالوپلاستی (کاشت آلت مردانه)، تخلیه واژن[47]، اسکروتوپلاستی (ساخت بیضه ها)[48]، کاشت پروتزهای مربوط به تحریک و آلت (بدنه آلت).

شرایط تأیید برای عمل جراحی

در هر یک از اشکال عمل جراحی پزشک باید شرایط لازم را در فرد تراجنسی مشاهده کند. همانطور که در مورد هورمون درمانی 4 شرط ذکر شد در اینجا علاوه بر این چهار شرط که باید احراز شود. یک شرط دیگر نیز برای دو عمل خاص باید مد نظر باشد. نخست در مورد عمل هیسترکتومی و تخلیه تخمدان در تراجنسی های زن به مرد و عمل تخلیه بیضه در تراجنسی مرد به زن، باید 12 ماه مداوم هورمون درمانی انجام شده باشد(ibid, p.60).همچنین است در مورد متویدیوپلاستی و فالوپلاستی در مورد تراجنسی زن به مرد و واژینوپلاستی در مورد تراجنسی مرد به زن باید هورمون درمانی 12 ماه مداوم انجام شده باشد و 12 ماه فرد مذکور در هویت جنسیتی جدیدش زندگی کرده باشد و تجربه تطبیق با بدن جدیدش را در زندگی تجربه کرده باشد. علت اینکه 12 ماه برای این کار شاخص قرار داده شده است نتیجه تحقیقاتی است که طی این دوره فرد تشخیص درستی از وضعیت اش پیدا می کند.

9.7.3. شرایط پس از عمل

پس از عمل دو وجه عمده برای مراقب باقی می ماند. نخست آزمون اینکه تغییر اندامی که ایجاد شده است تا چه اندازه کارآمد بوده و فرد از این تغییر رضایت دارد. علاوه بر این مراقب و کنترل بدن به جهت آنکه برخی از عوارض ناشی از عمل به سراغ فرد نیاید. انواع سرطان ها و یا مشکلات و عوارض پزشکی دیگری که در مورد هورمون تراپی ذکر کردیم. علاوه بر این بخش دیگری که فرد مورد نظر را نیازمند به مراقبت مداوم می سازد مسئله اجتماعی و روان شناختی اوست. اینکه چگونه خود وی، خانواده اش و اجتماع با این تغییر سازگار می شوند در همه افراد تغییر جنسیت داده مشکل ساز خواهد بود. عوارض ناشی از این ناسازگاری ها زندگی فرد را ممکن است بسیار سخت سازد.

9.8. چگونه باید در مورد ترانس ها سخن گفت

ترانس فوبیا موجب می شود به شکل آشکار یا پنهان ترانس ها مورد توهین یا آزار قرار گیرند. یک شکل از این امر کاربرد زبانی ترانس فوب است. در سایتی که مربوط به آموزش پوشش خبری مربوط به ال جی بی تی است، فهرستی از این اصطلاحات در زبان انگلیسی گرد آورده که باید از آن اجتناب شود یا اینکه اساساً آنقدر توهین آمیز است که نباید به کار برده شود. اما در میان مردم این زبان همچنان کاربرد دارد و در فضاهای خاصی دست کم توسط رسانه ها باید موضوع آموزش باشد. برای مثال در زبان انگلیسی به جای استفاده از “Transgenders”  یا” “a Transgender بهتر از “Transender People” یا “a Transgender Person”  استفاده کنیم. همچنین از کاربرد واژگانی مانند “Transgendered” پرهیز کنیم. در زبان فارسی نیز به همین گونه از کابرد اصطلاحاتی که حاکی از تحقیر و درجه دوم تلقی کردن ترانس هاست باید پرهیز کنیم. این امر به ویژه به این جهت وجود دارد که مردم گمان می کنند یک زن تراجنسی یک زن اصیل نیست یا یک مرد تراجنسی مردانگی اصیلی ندارد. واژگانی مانند «دوجنسه» در زبان فارسی به اشتباه و به جهت خلط «بین جنسی» ها و «تراجنسی» ها به کار می رود، گاه با نوعی تحقیر همراه است. آموزش درست این اصطلاحات برای هر هویتی می تواند بخشی از احترام مردم به یکدیگر باشد.

منابع ارجاع داده شده:

 APA. (2013). Is being transgender a mental disorder? Retrieved May 28, 2013, from American Psychological Disorder: http://www.apa.org/topics/sexuality/transgender.aspx?item=11

Benjamin, H. (1966). Transexual phenomena. New York: Julian Press Publishers.

Lawrence, A. A. (2008). Gender Identity Disorders in Adults: Diagnosis and Treatment. In ,. D. Rowland, & L. Incrocci, Handbook of sexual and gender identity disorders (pp. 423-456). New Jersey: John Wiley & Sons.

Sheridan, V. (2009). The complete guide to transgender in the workplace. Santa Barbara, California: ABC-CLIO, LLC.

WPATH. (2001). Standards of Care for the Health of Transsexual,Transgender, and Gender Nonconforming People. Retrieved May 30, 2013, from The World Professional Association for Transgender Health: www.wpath.org

 


[1] . « مرجان اهورایی، پناهجوی تراجنسیتی ایرانی در روز ۱۴ فروردین‌ماه ۱۳۹۲ در بیمارستانی در کایسری ترکیه،به دلیل عدم دسترسی به بهداشت و درمان مناسب و پیچیدگی‌های ناشی از عفونت ریوی جان خود را از دست داد.» سایت رادیو زمانه/صفحه دگرباش.

این سری مقالات به نام مرجان اهورایی منتشر می شود. وی نمونه ای از شرایط سخت زندگی برای یک اقلیت جنسی است که نه در خانه خود از حقوق انسانی اش برخودار است و نه در شرایط ترک کشورش قادر به داشتن حداقل امکانات زندگی انسانی است. بدون آنکه وعده های خوش به آینده بدهیم، این صرفاً یادآوری است برای تغییری که در بسیاری چیزها لازم است. تغییر در نگاه مان به اولویت بندی های حقوق بشری که حقوق اقلیت های جنسی را عقب می راند و در برابر این مرگ ها سکوت می کند، تغییری در مناسبات حقوقی ای که پناهجویان را ماه و سال ها در شرایط گذر نگاه می دارد و زمینه این خسارت های انسانی است، و تغییری در نگاه مردم به اقلیت های جنسی.

[2] . Sexual Inversion

[3] . در مقاله ای با این مشخصات:

Adler (Alfred), (1910)”Die psychische Hermaphrodismus im Leben und in der Neurose”, Fortschritte die Medizin 10, pp.486-93.

[4] . در اثری با این مشخصات:

Hirschfeld (Magnus)Die Tranvestiten. Eine Untersuchung über den erotischen Verkleidungstrieb mit umfangreichen casuistichem und historischem Material, Pulvermacher, Berlin

[5] . [Vaginoplasty]  عمل ایجاد واژن برای مرد تراجنسی.

[6] . Dorchen

[8] . Sexual Hygiene and Pathology  (1965)

[9] . Virginia Prince

[10] . Vanessa Sheridan

[11] . Cross-dressers

[12] . Transvestite

[13] . Transvestism

[14] . Transvestitism

[15] . Manish female

[16] . Feminine male

[17] . برای مطالعه این واژه نگاه کنید به :

http://www.urbandictionary.com/define.php?term=metro%20sexual

[18] . در صنعت پورن چنین افرادی را که مثلا آلت مردانه دارند اما بدن زنانه دارند را شی میل (shemale) نامیده اند که مورد استفاده آن در همین حوزه پورن است.

[20] . Gender Variant

[21] . Pan-gender

[22] . Bi-gender

[23] . Queer-gender

[24] . Drag-Queen, Drag-King

[25] . Sexual Attitude

[27] . برای مطالعه این اثر بنگرید به ترجمه فارسی آن توسط سایت بنیاد برومند در این نشانی:

http://www.asre-nou.net/1387/ordibehesht/30/Principes%20Jogjakarta%20Farsi%20final.pdf

[29] . برای ملاحظه این قانون بنگرید به این نشانی:

http://www.legislation.gov.uk/ukpga/2004/7/contents

[30]. برای مثال بنگرید به:

http://visegradrevue.eu/?p=750

[31] . [Anna Grotzka] اطلاعات شخصی او را در اینجا ملاحظه کنید:

http://sejm.gov.pl/sejm7.nsf/posel.xsp?id=119

[34] .  venous thrombosis

[35] . Gallstones

[36] . [Hypertriglyceridemia]  بالارفتن میزان تریگلیسرید در خون که می تواند منجر به برخی بیماری ها شود.

[37] . [Polycythemia] افزایش گلبول های قرمز که با علایمی مانند خستگی، سردرد، خواب آلودگی و بزرگی طحال همراه است. و از عوارض آن احتمال سکته مغزیف حمله قلبی، زخم معده و بیماریهای گوارشی است.

[38] . [Androgenic alopecia] ریزش موی که به جهت بروز صفات مردانه در بدن روی می دهد و خاص مردان است.

[39] [Sleep apnea] بیماری که در وضعیت خواب برای دستگاه تنفسی رخ می دهد و منجر به قطع نفس می شود.

[40] . Cardiovascular disease

[41] . Hypertension

[42] [Hyperprolactinemia ]   پرولاکتین هورمونی است که برخی از اعمال حیاتی مانند بزرگ شدن پستان در دوره حاملگی را کنترل می کنند و افزایش آن منجر به برخی اختلالات مانند عدم کنترل برجریان شیر در پستان ها برای زنان و عدم کارکرد تحریک جنسی برای مردان می شود.

[43] . Liposuction

[44] . subcutaneous mastectomy

[45] . hysterectomy

[46] . ovariectomy

[47] . vaginectomy

[48] . scrotoplasty

[/checklist]

برای عضویت در کانال تلگرام ایرکو اینجا کلیک کنید
عضو شوید!