[checklist] ال[/checklist]

در خانواده‌­ای مذهبی زندگی می­‌کنی، خواهر کوچک­ترت ازدواج کرده است و یک نوزاد هم دارد و هر روز با تو از زندگی مشترکش صحبت می­‌کند و هر روز برای تو خواستگار پیدا می­‌کند، در خانه هم همیشه حرف ازدواج توست. نمی‌­توانی حقیقت را با والدینت در میان بگذاری و آرام‌‌آرام حرف و حدیث­‌ها بین فامیل دهان­‌به­‌دهان می­‌چرخد. مادرت می­‌گوید که اگر فکر خودت نیستی فکر آبروی ما باش و حداقل به خواهر کوچک­‌ترت فکر کن و به یکی از خواستگارهایت جواب بده.

خانه‌­تان طرف­‌های پامنار است. زن اکبر نانوا یک روز تو را دیده است که دست نرگس را گرفته­‌ای و چیزهای دیگری هم دیده است لابد که نمی­‌گذارد دخترش به خانه­‌ی شما بیاید. یک روز هم به مادرت سربسته می­‌گوید بهتر است حواسش به تو باشد. وقتی می­‌روی آن­طرف شهر و به نرگس هم می­‌گویی یک­‌جوری خودش را برساند، توی یکی از کوچه­‌پس‌­کوچه‌­ها مانتو و مقنعه­‌ات را می­‌چپانی توی کوله­‌پشتی و کلاهت را در می­‌آوری از توی آن که مبادا کسی متوجه نشود بعد هم منتظر می­مانی که نرگس را آن­طرف خیابان ببینی که از اتوبوس پیاده می­‌شود و اطراف را در جست­‌وجوی­‌ات سر می­‌کشد. امروز که آمده می­‌گوید با پیش‌­نماز محل صحبت کرده که با پدرت صحبت کند و بگوید خود آقا فتوا داده که عیبی ندارد عمل کنی و به تو می‌­گوید که می‌­خواهد با تو تا آخر عمر زندگی کند بعد هم می­‌گوید که فرداشب باز خواستگار می­‌آید و پدرش کم‌­کم دارد از کوره در می­‌رود.

باید شوهر کنی! فقط یک کلام. بعد ادامه می­‌دهد من همین­‌ها را هم نمی­‌توانم سیر کنم. یک نان­‌خور کم­تر بهتر. می­‌روی می­نشینی کنارش و آرام می­گویی من که کار می‌کنم، نمی­‌کنم؟ می­گوید نمی­‌خواهم کار کنی. تمام محل پر شده که دختر فلانی با صاحب­‌کارش ریخته روی هم و هیچ­‌کس سراغش نمی­‌آید چون خراب است. با حیرت چشم می­‌دوزی به او و ادامه می­‌دهی من؟ مگر تو مرا نمی­‌شناسی؟ بعد پیش خود فکر می­‌کنی که اگر نروی سر کار، اگر بخواهند شوهرت بدهند خودت را می­‌کشی… پیش از آن­که حرفت را توی ذهنت تمام کنی دوباره تکرار می­‌کند باید شوهر کنی! تمام. فردا زودتر بیا خانه.

به خودت که می­‌آیی نمی­‌دانی این­همه سال چطور گذشت یعنی چطور این جهنم را توانستی دوام بیاوری. شاید بچه­‌ها بودند که یکی پس از دیگری وارد زندگی­‌ات شدند. همه‌­چیز یک هفته بیشتر طول نکشید؛ از آمدن‌شان، حرف­‌زدن‌شان با خانواده و گذاشتن قرار و مدار و عقد و خانه­‌ی شوهر. سر خودت را با بچه­‌ها گرم کردی و نمی‌دانستی مشکل کجاست. درست بود که دست بزن داشت و برای هر بار هم­‌خوابگی مکافات داشتید. به مادرت گفته بود، دخترت هرجایی شده که با من نمی‌‌خوابد. مادرت نهیب زده بود که اگر به مردت نرسی سرش جای دیگری گرم می‌شود. گفتی نمی­‌توانم، گفتی بهتر است سرش جایی گرم شود ولی نگفتی چند وقتی است زندگی کابوس شده است برایت از وقتی که معلم ورزش بچه­‌ها را دیده بودی و به هر بهانه­‌ای به مدرسه می­‌رفتی، از وقتی که از تو خواست به باشگاهی بروی که آن­جا مربی بود، از وقتی که  تو را به خانه‌­اش دعوت کرد، یک­‌چیزی عوض شده ولی نمی‌­دانی چه­‌چیز.

روایت­‌هایی که در بالا آمده است، تنها برش­‌هایی از طرح‌­واره‌­هایی از زندگی زنان هم‌جنس­خواه در ایران است. گونه­‌های متفاوت و بیشتری وجود دارد ولی آوردن این نمونه‌های برای طرح چند مساله پیرامون این موقعیت کفایت می­‌کند.

آن­چه که اغلب به اشتباه دریافته می‌شود این است که مسایل و مشکلات هم­جنسگرایان مرد و سایر اقلیت­‌های جنسی ایرانی بیشتر از هم­جنس­‌خواهان زن است ولی در نظر آوردن چند نکته پیرامون مسایل زنان حاضر در اقلیت جنسی، ضرورت بیرون آمدن از غفلت پیرامون ایشان را روشن می­‌کند.

زن بودن در جامعه‌­ی مردسالار و همین­‌طور در حکومت مبتنی بر دین و شریعت، خود به معنی قرار گرفتن در موقعیت مدام نقض حقوق بشر به­‌صورت بالقوه و بالفعل است. حال اگر به این موقعیت، همجنسگرا بودن را هم بیفزاییم، کل هستی فرد و نه‌­تنها صرفن حقوقش مورد تهدید قرار می­‌گیرد.

نخستین مساله­‌ی پیش رو، نداشتن آگاهی در مورد خود و گرایش جنسی و به­طور کلی مسایل مربوط به جنسیت است. اطلاعات دردسترس حتا پیرامون گونه­های پذیرفته­شده­ی رفتاری، ناچیز و در پاره­ای موارد اشتباه یا گمراه­کننده است چه برسد به آگاهی‌­های لازم پیرامون هم‌­جنس­‌خواهی و هویت جنسی. به بیان دیگر، آن­‌زمان که خود فرد پیرامون گرایش و هویت جنسی خود آگاهی ندارد، نمی­‌توان انتظار داشت بتواند به انتخاب و تصمیم‌­گیری درستی برسد و یا شرایط زیستی خود را تغییر دهد. در بهترین حالت در نبود آگاهی، فرد متوجه تفاوت­‌هایی با اغلب افراد در شرایط مشابه می­‌شود و ممکن است در مرحله‌­ی دوم برای یافتن چرایی این تفاوت، به دنبال دلیل بگردد ولی لزوم یافتن دلیل و با تصوری خوش‌بینانه، دست‌یابی به اطلاعاتی درست و کارآمد و پس از آن، خودشناسی، لزومن نمی­‌تواند در تغییر و بهبود شرایط زن همجنسگرا آن­‌چونان موثر باشد. زن بودن در اغلب موارد در جامعه­‌ای چون ایران می­‌تواند با نداشتن حق تحصیل، وابستگی مالی، نداشتن آزادی­‌های فردی و اجتماعی، ازدواج اجباری و موارد دیگری از این دست برابری کند و می­‌توان این عقیده را هم به آن افزود که نظر بر این است که زن اصلن انگیزش جنسی ندارد که در پی حقوقی در این باره باشد. پذیرش این شرایط برای یک زن دگرجنسگرا هم پرمخاطره و دشوار است. حال اگر علاوه بر این موارد، فرد در شمول اقلیت‌­های جنسی هم قرار بگیرد، نه‌تنها مسایل مربوط به گرایش و هویت جنسی فرد وجود دارد بلکه نقض حقوق زنان خود را به شکلی پررنگ­‌تر نشان می­‌دهد. برای نمونه، اگر ازدواج اجباری یکی از معضل­‌های جامعه­‌ی ماست و اگر این موضوع برای مردان هم­جنسگرا هم تولید معضل می­‌کند، ولی زنان هم‌جنس­‌خواه با کابوس عظیم­‌تری مواجه هستند. نخست این­که ازدواج اجباری برای زن، چه هم‌­جنس­‌خواه و چه دگرجنس­‌خواه، خارج از نداشتن حق تصمیم­‌گیری، ورود به شرایط تحمیل­‌شده و موارد دیگر، انتقال حق مالکیت و قیومیت فرد از مرد یا مردانی به مرد یا مردان دیگر است. برای نمونه می‌­توان به قانون مجازات اسلامی اشاره کرد آن­جا که در ماده­های 149، 198، 272 و 220 پیرامون معافیت پدر یا جد پدری از مجازات، تصریح می‌­کند که پدر یا جد پدری به­‌دلیل قذف، سرقت مال فرزند و قتل و جرح از مجازات معاف هستند و سپس در ماده­‌ی 630 قانون مجازات اسلامی برای شوهر در خصوص قتل یا ضرب و جرح در فراش، معافیتی پیش‌بینی شده است چونان­‌چه در این ماده­‌ی قانونی آمده است که «هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تکمین زن داشته باشد، می‌­تواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی­‌که زن مکره باشد فقط مرد را می­‌تواند به قتل برساند. حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است.»[1] در واقع یک زن در جوامعی از این دست اصولن در حکم انسان تلقی نمی‌­شود و فرد قیم، صاحب اختیار، مالک و تصمیم‌­گیرنده برای اوست.

گروه دوستان، همکاران و خانواده اگرچه به نظر می­‌آید که نزدیک‌­ترین گروه‌­ها به فرد می­‌توانند نامیده شوند، ولی در شرایط زیستی یک زن هم‌جنس‌­خواه، اگر پذیرش گرایش جنسی او را نداشته باشند، می­‌توانند بسیار آسیب­‌رسان و مخرب عمل کنند. به­‌واسطه­‌ی نبود آگاهی، تبلیغ حکومتی و دینی علیه همجنسگرایی و گزینه­‌هایی غیر از دگرجنسگرایی، جرم‌­انگاری همجنس­گرایی در قوانین جزا و هم­‌چونین تبلیغ گسترده­ پیرامون تغییر جنسیت پذیرش برای این گروه تاثیرگذار دشوار و حتا غیرممکن می‌شود. معمولن این­گونه اتفاق می­‌افتد که وقتی فرد از گرایش خود اطمینان می­‌یابد، از مطرح کردن آن با خانواده و نزدیکانش پرهیز می­‌کند چراکه بیم آن را دارد که محبت و حمایت ایشان را از دست بدهد و پایگاه اجتماعی­‌اش و در نتیجه هویت فردی و اجتماعی­‌اش دچار خلل شود. لازم به یادآوری است که از دست دادن پایگاه عاطفی و اجتماعی برای این افراد، خوشبینانه­‌ترین حالتی است که می­‌تواند اتفاق بیا‌فتد. موارد موجود خودکشی، فرار از خانه، ازدواج اجباری، تغییر جنسیت و مسایل بعد از آن، آزار و اذیت جسمی و در نهایت قتل، نشان از آن دارد که همیشه مساله با طرد یا عدم پذیرش مسالمت‌­آمیز پایان نمی­‌یابد. هم­چنین موارد یادشده، موارد دردست­رس و قابل اندازه­‌گیری هستند. می­‌توان به این موارد، موارد بی­‌شماری را افزود که سلامت روانی، جسمی و زیست کلی فرد را تحت تاثیر قرار می­‌دهند و زن هم‌جنسگرا را از هستی ساقط می­‌کنند.

قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی، مجازات­‌های شدیدی را به­‌طور کلی برای روابط خارج از پیش­‌بینی شرع و به­‌طور ویژه برای روابط هم‌­جنس­‌خواهانه در نظر گرفته است که به تفصیل در فصل دوم قانون مجازات اسلامی آمده است و تازه‌­ترین نسخه­‌ی آن که مجازات­‌های سنگین­‌تری را در این زمینه در نظر گرفته به سال 1391 برمی‌گردد. در مورد نسخه‌­ی جدید که در تاریخ ۱۳۹۱/۰۱/۲۱ توسط ریاست مجلس شورای اسلامی به ریاست جمهوری وقت، محمود احمدی‌نژاد، ابلاغ شد تا مراحل انتشار آن انجام گیرد، این نکته قابل ذکر است که پیش از این صحبت از رفتار جنسی دو هم­جنس تحت عنوان مساحقه[2] (رفتار جنسی میان دو زن) یا لواط[3] (رفتار جنسی میان دو مرد) بود ولی در نسخه‌­ی جدید به‌­طور دقیق از هم­جنسگرایی نام برده شده است و برای آن مجازات تعیین شده است حال اگر فرد مرتکب رفتار هم‌جنس­‌خواهانه شده باشید یا نه، ثبوت گرایش جنسی فرد می‌­تواند جواز جاری شدن حکم باشد. به‌­عبارت دیگر، صرف انجام عمل جنسی ملاک قاضی نیست و بدون آن هم می­‌تواند حکم بر مجرمیت تحت عنوان گرایش به هم­جنس بدهد.

در این قانون طبق ماده‌­ی 237، همجنسگرایی فرد مذکر یا مونثی که نه لواط کرده باشد، نه تفخیذ و نه مساحقه، حد 31 تا 174 ضربه شلاق دارد و طبق ماده­‌ی 239، حد مساحقه 100 ضربه شلاق است. این قانون شفافیت لازم را ندارد زیرا به مجازات عمل هم­‌جنس­‌خواهانه اشاره نکرده است در قانون جزای اسلامی طبق ماده­‌ی [4]127 قانون مجازات اسلامی، مساحقه جرم خوانده شده است و طبق ماده­ی ۱۲۸، راه‌های ثبوت مساحقه در دادگاه همان راه‌های ثبوت لواط است و در حد مساحقه فرقی میان فاعل و مفعول نیست. در ماده‌­ی ۱۳۱، هرگاه مساحقه سه­‌بار تکرار شود و بعد از هر بار حد جاری گردد، در مرتبه­‌ی چهارم حد آن قتل است. این قوانین برگرفته از قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1371 است ولی اگرچه این بخش از قانون پیرامون مجازات رفتار جنسی هم­‌جنس­‌خواهانه، تغییر ماهوی نکرده است ولی نکته­‌ی مهم پیرامون قانون جزای جدید مصوب این است که با جرم­‌انگاری هم­جنسگرایی، به‌­عنوان یک گرایش و نه صرفن رفتار جنسی، راه برای شدت عمل در مورد هم­جنسگرایان هموار شده است.

تغییر جنسیت یا آن­چه به‌­عنوان ترنسکشوالیته (Transsexuality) شناخته می­‌شود در سال 1952 با تغییر جنسیت جرج یورگنسن (Georg Jorgensen) به کریستین یوگنسن (Christine Jorgensen ) در میان مردم جهان شناخته شد اما اسمی که در ایران همراه با عمل­‌های تغییر جنسیت به خاطر می­‌آید، نام مریم خاتون ملک‌­آرا ست که مصرانه و در نهایت توانست منجر به صدور فتوایی از سوی روح­‌الله خميني[5] رهبر وقت ایران شود. این فتوا که در سال 1363 صادر شد، عمل تغيير جنسيت را مجاز اعلام كرد و از آن پس، عمل­های تغییر جنسیت و امکان­‌ها و امتیازهای جانبی آن در ایران، روز به روز افزایش یافت آن هم در شرایطی که محدودیت‌­ها در مورد اقلیت­‌های جنسی دیگر فزونی می­‌گرفت.

در خرداد ماه 1390 (June 2011)، محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه­‌ی قضاییه، در نشست تخصصی حقوق بشر با نمایندگان مجلس آلمان، با بیان این­که برخی از معاهدات غرب را به‌عنوان بحث حقوق بشر پذیرفته‌ایم، ولی این دلیل نمی‌شود که تفسیر آن را به‌­عهده­‌ی غربی‌ها بگذاریم، همجنسگرایی را «بیماری» دانست و تاکید کرد که غرب باید اجازه دهد ایران نسبت به همجنسگرایان براساس تفسیر خودش از این پدیده اقدام کند ولی نگفت که با بیمارانی که او و حکومت ایران، همجنسگرا می­‌خوانند چه می­‌کنند. میزان بالایی از این بیماران، به­‌عنوان مجرم اعدام یا سنگسار می­‌شوند یا حد به آن­ها تعلق می‌­گیرد، گروهی زیر عنوان تراجنسی، در روندی بسیار شتاب­ناک و با امکانات مالی و رفاهی مناسب که دولت در اختیار آن­ها قرار می­‌دهد، به زیر تیغ عمل تغییر جنسیت می­‌روند تا کشوری که به غلط «بهشت ترنس‌سکشوال­‌ها» لقب گرفته است، به جهنم واقعی ترنسجندرها (Transgender) و هم­جنسگرایان تبدیل شود.

این جهنم زمانی برای زنان همجنسگرا و ترنسجندر دو چندان می­‌شود که ایشان برای رهایی از حجاب اجباری که هویت جنسی آنان را زیر سایه می‌­برد، هم­چنین با وجود سایه­‌ی هراس از ازدواج اجباری و از سویی مواجه با خانواده و اجتماع، به‌­سوی عمل­‌های تغییر جنسیت کشیده می­‌شوند و یا تنها گزینه را برای رهایی از تمامی فشارها تن دادن به این روند خطرناک و پرمخاطره می­یابند. مشکل آن­‌زمان عظیم­‌تر می­‌شود که برای انتخاب راه دیگر (اگر آگاه و یا قادر به آن باشند) تصمیم به خروج از کشور می‌‌گیرند ولی در این میان هم دلیل ترک کشور و قرار گرفتن در موقعیت پناه­جو از سوی ایشان برای سازمان­‌های واسطه در این امر و سازمان ملل، دارای اهمیت ثانوی نسبت به موضوع همجنسگرایان مرد است چرا که اعتقاد بر این است که مردان با خطر اعدام در صورت شناسایی مواجه هستند غافل از این­که هر زن حاضر در جماعت اقلیت جنسی حتا در بهترین حالت ممکن با دشواری­­‌های فراوانی مواجه است ضمن این­که تمام محدودیت­‌ها و تبعیض­‌های جنسی را نیز با خود یدک می­‌کشد به­‌عبارتی دیگر او هر روز عمر خود را می­‌میرد و این دردناک‌­تر از مواجهه­‌ی فرد با مجازات اعدام است.


[1] قانون مجازات اسلامی، وزارت دادگستری، مصوب مورخ 02/03/1375

[2] طبق ماده­‌ی 127 قانون مجازات اسلامی مساحقه‌، همجنس‌بازی زنان است با اندام تناسلی‌.

[3]  طبق ماده‌­ی 108 از قانون مجازات اسلامی، لواط‌، وطی انسان مذکر است چه به صورت دخول باشد یا تفخیذ.

[4] [4] -80 دستغيب، سيد محمد هاشم، گناهان كبيره، جلد 1 و 2، ناشر: انتشارات ناس

 

[5] فتوای حضرت امام مدظله العالی د‌ر مسائل۱ و ۳ و ۶ و ۷ از مسائل تغییر جنسیت در تحریرالوسیله جلد ۲ صفحات ۵۲۶ و ۵۲۷ و ۵۲۸

برای عضویت در کانال تلگرام ایرکو اینجا کلیک کنید
عضو شوید!