[checklist]شان عمویی[/checklist]
هم‌جنس‌گرایی در جامعه ایران برای چندین دهه و حتا مدت‌ها پیش از وقوع انقلاب اسلامی سال 1357 در این کشور امری ناپسند به شمار می‌رفته است. با این حال، با پیدایش رژیم جدید، شرایط برای جامعه دگرباشان ایرانی به‌شدت رو به وخامت گذاشته است، چرا که مقام‌های انقلابی افزون بر تعیین مجازات‌های سنگین قانونی، هم‌جنس‌گراستیزی را در جامعه ترویج کرده و زمینه تبدیل نگرش اجتماعی عمدتا خصمانه علیه هم‌جنس‌گرایی را به فرهنگ ملی ضدهم‌جنس‌گرایی فراهم آورده‌اند. در ادامه برای  درک بهتر چالش‌هایی که مردان و زنان هم‌جنس‌گرا در ایران با آن روبه‌روهستند و هم‌چنین تشخیص حقیقت از افسانه‌های مرتبط با گرایش جنسی، به سراغ دکتر «احسان حبیب‌پور» روان‌پزشک ساکن ایالات متحده رفتیم؛ متخصصی که در زمینه مسایل مربوط به دگرباشان جنسی تجربه زیادی دارد.

روان‌شناسی مدرن در مورد هم‌جنس‌گرایی چه نظری دارد؟
همه با این نظرموافق‌اند که گرایش جنسی طیفی پیوسته از تمایلات جنسی است که از گرایش کامل به جنس مخالف تا گرایش‌ نسبی به آن و در انتها، هم‌جنس‌گرایی مطلق در نوسان است. پژوهش‌های بسیاری در زمینه تمایل جنسی در انسان‌ها انجام شده و باورهمگانی بر این است که گرایش جنسی طیفی پیوسته است و افراد مختلف، بسته به تمایل جنسی‌ خود در بخش‌های متفاوتی از این طیف قرار دارند.
چه پاسخی برای کسانی دارید که می‌گویند این خود افراد هستند که هم‌جنس‌گرایی را انتخاب می‌کنند یا این‌که گرایش‌های هم‌جنس‌گرایانه افراد نتیجه سوء‌استفاده جنسی از آن‌ها در دوران کودکی‌شان است؟ برای چنین استدلال‌هایی اعتباری هم قایل هستید؟ آیا افراد از ابتدا هم‌جنس‌گرا متولد می‌شوند؟
فکر می‌کنم در مورد دلایل وجود گرایش‌های مختلف جنسی در افراد بحث‌های زیادی وجود دارد. گرچه در زمینه عامل اساسی ایجاد گرایش‌های جنسی هنوز توافق روشنی شکل نگرفته است. همه می‌دانیم که گرایش جنسی و بسیاری دیگر از جنبه‌های رفتاری انسان، به واسطه عناصر مختلف بیولوژیکی، روانی و هم‌چنین رابطه فرد با محیط اجتماع پیرامون شکل می‌گیرد. ترکیب این سه عنصر می‌تواند به شکل‌گیری گرایش جنسی و سایر پدیده‌های مربوط به بهداشت روانی فرد بیانجامد.
آیا می توان گرایش جنسی را با درمان تغییر داد؟
این اتفاق افتاده است. تا سال 1973 و حتا پس از آن، روان‌درمان‌گرها و روان‌‌پزشکانی بوده‌اند که در این زمینه تلاش‌هایی کرده‌اند که برخی با موفقیت‌هایی هم همراه بوده است؛ به این معنی که گرایش جنسی شش درصد از حدود 100 تا 150 هم‌جنس‌گرای مورد بررسی تغییر یافته است، گرچه در درستی و اعتبار این پژوهش‌ها تردیدهایی وجود دارد. بنابراین، این کار در گذشته انجام شده اما دیگر رایج نیست.
به مادر یا پدری که در ایران زندگی می‌کنند و برای درمان هم‌جنس‌گرایی فرزندشان نزد شما می‌آیند، چه می‌گویید؟
به آن‌ها توضیح می‌دهم که هم‌جنس‌گرایی دیگر اختلال به‌شمار نمی‌رود. باید درباره درک این نکته بیش‌تر با کودک و خانواده‌اش صحبت و از آن‎ها دعوت شود تا در این باره در یک جلسه روان درمانی بحث کنیم. ما باید درباره دلواپسی‌ها، نگرانی‌ها و بی‌قراری‌های مرتبط با هم‌جنس‌گرایی بحث کرده و به کودک یا نوجوان این امکان را بدهیم تا در شرایطی محرمانه و امن که در آن نظرات مختلف تحمل می‌شود، به تجزیه و تحلیل گرایش جنسی خود بپردازد.
به گفته شما هم‌جنس‌گرایی دیگر یک اختلال به‌شمار نمی‌رود. این تغییر نگرش از چه زمان در جامعه روان‌پزشکی ایجاد شده است؟
انجمن روان‌پزشکی آمریکا در سال 1973 هم‌جنس‌گرایی را به عنوان یک اختلال از لیست راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی (DSM) حذف کرد. گرچه به دنبال این حذف، مباحثه‌ها و مشاجره‌هایی در گرفت، با این حال مقوله اختلال در هم‌جنس‌گرایی از همه طبقه‌بندی‌های مربوط به  بیماری و اختلال حذف شد که از جمله می‌توان به حذف آن در «طبقه‌بندی بین‌المللی بیماری‌ها» (ICD) – که از سوی «سازمان بهداشت جهانی» (WHO)   منتشر می‌شود – اشاره کرد.
درخواست از یک مرد هم‌جنس‌گرا برای نشان دادن خود به عنوان یک دگرجنس‌گرا، به شکل بالقوه چه پیامدهایی برای شخص هم‌جنس‌گرا در پی دارد؟ آیا سرکوب گرایش هم‌جنس‌گرایانه در افراد مضر است؟
ضررهای این موضوع ثابت شده است. سرکوب گرایش هم‌جنس‌گرایانه بروز اختلالات عمده روانی از قبیل افسردگی و اضطراب را به دنبال دارد. در این زمینه آمار قابل توجهی در دست داریم که بیان‌گر افزایش خطر اقدام به خودکشی در میان افراد جامعه هم‌جنس‌گرا به دلایل مختلف است. اجبار هم‌جنس‌گرایان به مخفی نگه‌داشتن گرایش جنسی‌ خود ازعواملی است که فشار عاطفی قابل توجهی بر هم‌جنس‌گرایان وارد کرده و عامل استرس‌زای مهمی است که می‌تواند پایه‌گذار اختلالات مختلف روانی در افراد باشد.
هم‌جنس‌گراستیزی چیست؟
هم‌جنس‌گراستیزی واکنشی عاطفی در برابر پدیده‌ای ناشناخته است که احساسات و نگرانی‌های خودآگاه و ناخودآگاه بی‌شماری را برمی‌انگیزد. فکر می‌کنم پدیده هم‌جنس‌گراستیزی بیش‌ از آن‌که عمدی یا تهاجمی باشد، واکنشی درونی به پدیده‌ای جدید است که بحث کردن در مورد آن یا تجربه کردنش برای برخی خوشایند نیست؛ کسانی که وقتی سخن از هم‌جنس‌گرایی به میان می‌آید بیش‌تر مواقع از خود واکنش عصبی نشان می‌دهند.
به نظر می‌رسد در میان مردم جامعه و دولت‌مردان ایرانی نوعی سردرگمی در مورد هم‌جنس‌گراها و تراجنسی‌ها به چشم می‌خورد به این معنا که هم‌جنس‌گرایان تشویق می‌شوند تا باعمل جراحی جنسیت خود را تغییر دهند. نظر شما در مورد این رویکردچیست؟
فکر می‎کنم این رویکرد نتیجه سردرگمی در درک گرایش جنسی در افراد است. جامعه پزشکی هنوز در تلاش برای درک این موضوع است. در مورد جامعه ایران هم وضعیت به همین شکل است. درک من از موضوع این است که در ایران تیم‌هایی از پزشکان، روان‌درمان‌گرها و روان‌پزشکان پیش از شروع روند درمان، با اختصاص زمان مناسب به ارزیابی جامعی از بیماران می‌رسند. اما در همین حال، امکان این خطر وجود دارد که برخی هم‌جنس‌گرایان به دلیل فشارهای اجتماعی، مسیر تغییر جنسیت با عمل جراحی را انتخاب کنند چرا که فکر می‌کنند در این صورت بیش‌تر در جامعه تحمل می‌شوند. با این حال، با بازگشت به طیف پیوسته‌ای که پیش‌تر در مورد آن بحث کردیم، متوجه می‌شویم که هم‌پوشانی‌های زیادی در این میان وجود دارد و هنوز که هنوز است نبود دانش کافی و سردرگمی‌هایی را در این مقوله شاهد هستیم. به همین دلیل است که گه‌گاه هم‌پوشانی‌های موجود  اشتباهات یا مشکلاتی را به‌وجود می‌آورد.
جامعه دگرباشان جنسی با چه نوع فشارهای روانی روبه‌روهستند؟ پیامدهای روانی این فشارها برای کسانی که در ایران زندگی می‌کنند تا چه حد است؟
تاثیر روانی این موضوع نتیجه پنهان نگه‌داشتن رازی است که دگرباشان جنسی از به اشتراک گذاشتن آن با دیگران اکراه دارند. دگرباشان جنسی در بیش‌تر مواقع از واکنش‌های احساسی سایرین، به‌ویژه اعضای خانواده، دوستان نزدیک، هم‌کلاسی‌ها یا همکاران‌ خود در برابر گرایش جنسی‌شان در هراسند؛ موضوعی که می‌تواند اضطراب زیادی در آن‌ها ایجاد کند بدون آن‌که مستحق چنین عذابی باشند. بسته به شرایط، پیامدهای این مساله می‌تواند زورگویی، انزوا، ترک جامعه و والدین را به همراه داشته باشد. در نتیجه، وارد آمدن این نوع از فشارهای روانی می‌تواند به عامل خطرساز مهمی با پیامدهای وخیم احتمالی در زمینه بهداشت روانی دگرباشان جنسی تبدیل شود.
چه پاسخی برای افرادی دارید که در ضدیت با مقوله هم‌جنس‌گرایی به استدلال‌های دینی روی می‌آورند؛ مانند این که خداوند آدم و حوا ( مرد و زن) را آفرید و نیامد آدم و استیو ( مرد و مرد) را بیافریند؟
خب، البته که مذهب در جوامع از قدرت و نفوذ قابل توجهی برخوردار است و بحث‌های کلامی تاثیر به‌سزایی بر نگرش، تعامل و برخورد ما با این گونه موارد دارد، اما به باور من، دین در زمینه اصلاح باورها، درک پدیده‌های جدید و بازتعریف مفاهیم اعتقادی انعطاف‌پذیر است. برای نمونه، پاپ به تازگی باب گفت وگو درباره هم‌جنس‌گرایی را باز کرده و در ایران هم شاهد تغییر نگرش در مورد تراجنسی‌ها هستیم. بنابراین جای امیدواری هست که هم‌چنان شاهد پیشرفت‌های این‌چنینی در آینده باشیم.

برای عضویت در کانال تلگرام ایرکو اینجا کلیک کنید
عضو شوید!