[checklist]برگردان : شادیار عمرانی[/checklist]
طبق گزارش انستیتوی ملی بهداشت روانی [آمریکا]، تقریباً 26 درصد از افراد بالغ هجده سال به بالا، یعنی یک چهارم آمریکاییها در یک بازه زمانی یکساله، با ناراحتیهای روانی روبهرو شدهاند. مانند هر فرد دیگری، دگرباشان (گیها، لزبینها، ترانسجندرها و بایسکشوالها) نیز این مشکل را تجربه کردهاند. نخست و در درجه اول اهمیت، باید به خاطر داشت که دگرباش بودن به خودی خود مشکلی روانی یا عامل چنین مشکلی نیست. تنها دگرباش(ال جی بی تی)بودن به معنای آن نیست که فرد، به صورت اتوماتیک با ناراحتی روحی روبهرو خواهد شد. طبق آمار انجمن روانشناسی آمریکا، همجنسگرایی فینفسه اختلالی در قضاوت، ثبات، قابلیت اتکا داشتن و تواناییهای حرفهای و اجتماعی به وجود نمیآورد. علاوه بر این، انجمن روانشناسی آمریکا تمامی متخصصان بهداشت روانی را ترغیب میکند تا پیشتاز زدودن برچسبی شوند که برای مدتی طولانی، تمایلات همجنسگرایانه را در پیوند با بیماریهای روانی معرفی میکرد.
با این وجود، دگرباشان ممکن است با ریسکهای خاصی که بهداشت و سلامت روانی آنان را تهدید میکند، روبهرو شوند و دستاندرکاران امر بهداشت روانی میبایست به این موارد توجه داشته باشند. اغلب محققان معتقدند که دگرباشها احتمالاً در معرض ریسک بالاتری برای ابتلا به افسردگی، اضطراب و یا سوءمصرف داروها و مواد مخدر هستند. یک تحقیق نشان میدهد که گروههای LGB (لزبین، گی و بایسکشوال)، دو و نیم برابر مردان و زنان دگرجنسگرا احتمال ابتلا به اختلالهای روانی مربوط به خلقوخو، اضطراب و مصرف مواد را در طول زندگی خود دارند. طی یک مطالعه در سطح کشور [آمریکا]، محققان دریافتند که در طول دوازده ماه، احتمال بیشتری داشته تا مردان گی و بایسکشوال، اختلالات مربوط به افسردگیهای پیشرفته و احساس هراس را گزارش کنند. زنان لزبین و بایسکشوال اما سه برابر بیشتر، با اختلالات مربوط به اضطرابهای عمومی مواجه میشدند. دلیل این تفاوت، احتمالاً به برچسبهای اجتماعی مربوط بوده و ناشی از تبعیضهایی است که دگرباشها نه تنها در جامعه به عنوان یک محیط بزرگ بلکه از سوی اعضای خانواده، همسالان، همکارها و همکلاسیها نیز با آن روبهرو هستند. متاسفانه در مورد اختلالات روانی جدیتر مانند آنها که مدت طولانی به درازا کشیدهاند و نیاز به بستری شدن و درمان در بیمارستان دارند، اطلاعات چندانی در دسترس نیست. با این وجود، تخمین زده میشود که در میان تقریباً 18 میلیون نفری که به بیماریهای جدی روانی مبتلا هستند، حدود 720 هزار نفر از آنان دگرباش(LGBT)اند. طی یکی از معدود مطالعاتی که درباره بیماریهای روانی برجسته و جدی در میان دگرباشان صورت گرفته است، محققان دریافتند که احتمال کمتری وجود دارد تا مردان LGB اختلالهای روانی ای چون شیزوفرنی را گزارش کنند اما احتمال بیشتری دارد که آنان اختلالات مربوط به خلق و خو مانند افسردگی و اختلال دوقطبی را گزارش کنند. محققان تفاوتی از این نظر میان LGBTها و زنان دگرجنسگرا مشاهده نکردند.
توضیحی درباره ترمینولوژی LGBT
واژه LGBT معمولاً مخففی است که برای نامیدن گروههای لزبین، گی، بایسکشوال و ترنسسکشوال به کار میرود. این مهم است که بدانیم این گروهها در حالی که ممکن است تشابهاتی با یکدیگر داشته باشند، به هیچ عنوان در موارد مربوط به بهداشت روانی، نگرانیها و یا نیازها با یکدیگر یکسان نیستند. در حالی که واژههای گی، لزبین، بایسکشوال (و هتروسکشوال) به جهتگیری جنسی یک فرد مربوط میشوند، واژه ترانسجندر مربوط به هویت جنس است؛ به اینکه یک فرد حس میکند که باید مرد باشد یا زن؛ پسر یا دختر. ترانسجندرها ممکن است گی، لزبین، بایسکشوال و یا هتروسکشوال (دگرجنسگرا) باشند.
واژه Gay به صورت تیپیکال به مردی اطلاق میشود که از نظر احساسی و عاطفی به سوی مرد دیگری جذب میشود. واژه Lesbian به زنی اطلاق میشود که از نظر احساسی و عاطفی به زن دیگری متمایل میشود. Bisexual به فردی گفته میشود که از همین نظر هم به مردان و هم به زنان گرایش داشته باشد اما بایسکشوال بودن لزوماً بدین معنا نیست که فرد همزمان رابطههای متعددی داشته باشد. برخی زنان و مردان ممکن است که رفتارهای همجنسخواهانه داشته باشند اما هنوز دگرجنسگرا نامیده شوند و بعضی از گیها و لزبینها نیز ممکن است با جنس مخالف خود رابطه سکسی داشته باشند. مهم است تا در مواردی که به جهتگیری یا هویت جنسی یک فرد مربوط میشود، قضاوت یا پیشفرض نداشته باشیم. در نهایت، دگرباشها مانند هر فرد دیگری، گوناگون و از یکدیگر متمایز هستند. ما پیر، جوان، ثروتمند، فقیر، والد، فرزند، دوست، همکار، نژادهای لاتینو، آمریکایی آفریقاییتبار و غیره هستیم. دقیقاً مانند سایر مردمی که با مشکلات روانی روبهرو هستند، دگرباشها هم هرجا و در هر جمعی ممکن است باشند.
………..
«بهداشت روانی آمریکا» (MHA) با هدف بالا بردن سطح آگاهی درباره بهداشت روانی به صورت ملی و محلی و برای اطمینان از این که افراد در معرض بیماریهای روانی و اختلالات مربوط به آن از درمان کامل با مدتزمان مکفی و موثر برخوردار میشوند، فعالیت میکند. MHA استراتژیهای کارآمد وابسته به فرهنگ را نیز به کار میگیرد تا اطمینان حاصل کند که درمانها و نیازهای روانی استفادهکنندگان از این سرویس و خانوادههایی با باورها، ارزشها و جهتگیریهای جنسی گوناگون و پیشزمینههای مختلفی که ممکن است مربوط به نژاد، قومیت و یا زبان شود، به صورت موثر ارائه میشود.
آمار
جمعیتشناسی / موارد اجتماعی
آمارهای زیر از بخش «سلامت روانی و اختلالهای روانی»، «مردم سالم، سند همراه 2010 برای سلامت دگرباشها»، منتشرشده توسط «انجمن پزشکی گیها و لزبینها» و «اتحاد ملی سلامت دگرباشها» (2001) گرفته شده است:
- مانند جمعیت عادی ایالات متحده، افراد دگرباش (LGBT) نیز در پسزمینههای فرهنگی، هویت اتنیکی یا نژادی، سن، درآمد و یا محل زندگی متفاوتند. بین 1.4 تا 4.3 دهم درصد از زنان و 2.8 تا 9.1 دهم درصد از مردان در آمریکا به عنوان گی، لزبین یا بایسکشوال دستهبندی میشوند و این دستهبندی بر مبنای اعلام خودشان و یا فردی همجنس آنان، پس از بلوغ است.
- مواجهه با مواردی چون تعصبات جنسی، تبعیضها، خشونت علیه همجنسگراها و موارد استرسزای دیگر میتوانند ریسک به خطر افتادن بهداشت روانی را بالا ببرند.
رویکرد
آمار زیر از یک مطالعه تحقیقی در تاریخ هفدهم مارچ 2003 توسط «ویتک-کامبز کامونیکیشنز/تحقیق ملی اینتراکتیو هریس» در امور بهداشتی برداشته شده است:
- یازده درصد دگرباشان (LGBT) میگویند که نگران ابتلا به افسردگی/اضطراب به عنوان یک ریسک در زندگی شخصی خود هستند. این آمار در میان دگرجنسگرایان شش درصد است.
- 24 درصد از LGBTهای بالغ گفتهاند که عامدانه از ارایه اطلاعات مربوط به جهتگیری جنسیشان به پزشک یا شخص ارایه دهنده خدمات درمانی خودداری کردهاند.
- در زمان انتخاب پزشک یا سایر متخصصین امور بهداشتی، 25 درصد اظهار داشتهاند که برایشان مهم است که پزشک رابطه خوبی با همجنسگرایان داشته باشد و 24 درصد گفتهاند که برایشان اهمیت دارد تا ارائه دهنده خدمات درمانی، آنان را تحت پوشش بیمه قرار دهد.
شیوع
آمارهای زیر از بخش «سلامت روانی و اختلالهای روانی»، «مردم سالم، سند همراه 2010 برای سلامت دگرباشها»، منتشرشده توسط «انجمن پزشکی گیها و لزبینها» و «اتحاد ملی سلامت دگرباشها» (2001) گرفته شده است:
- گزارش شده که مردان گی نسبت به آنان که در یکسال گذشته رابطه جنسی با همجنس نداشتهاند، بیشتر دچار افسردگی شدید و یا سندرم حمله عصبی شدهاند. همچنین گزارش شده که زنان لزبین بیش از آنان که در یکسال گذشته رابطه جنسی با همجنس خود نداشتهاند، در معرض اعتیاد به الکل و مواد مخدر قرار دارند.
- یافتههای یک تحقیق ملی در زمینه مراقبت از سلامت لزبینها در سال 1994 نشان میدهد که نشانههای افسردگی در میان زنان لزبین برابر است با همین میزان در زنان دگرجنسگرا. مطالعات دیگر نشان میدهند که افسردگی در میان زنانی که در رابطه جنسی هستند، لزبینهایی که توسط خانواده و دوستان حمایت میشوند و آنهایی که در مورد جهتگیری جنسیشان بازتر عمل میکنند، کمتر است.
- تحقیق دیگری نشانگر آن است که علایم افسردگی در میان زنان و مردان همجنسگرای آفریقایی-آمریکایی، بالاتر از این میزان در جمعیت عمومی این گروه است.
موارد درمانی
آمارهای زیر از بخش «سلامت روانی و اختلالهای روانی»، «مردم سالم، سند همراه 2010 برای سلامت دگرباشها»، منتشرشده توسط «انجمن پزشکی گیها و لزبینها» و «اتحاد ملی سلامت دگرباشها» (2001) گرفته شده است:
- در زمینه درمانهای مربوط به بهداشت روانی، برچسب زدن، عدم وجود حساسیتهای فرهنگی، ناآگاهی یا بیمیلی نسبت به آگاه شدن در مواجهه با امور جنسی میتوانند بر موفقیت درمان اثر بگذارند. درمانهایی که بر گروه درمانی و یا تشکیل یک گروه حمایتی تکیه دارند نیز میتوانند با حضور یک عضو که ممکن است ترس موجهی نسبت به ارائه کامل اطلاعات شخصیاش و تاثیر سوء آن در میان اعضای گروه و یا سیستم درمانی داشته باشد، آسیبپذیر شوند.
- دگرباشان مواردی از تبعیض را در سیستم درمانی، پس از ارائه اطلاعات کامل در مورد گرایش جنسیشان در مکانهایی مانند پارامدیکالها، مکانهای کمک درمانی، آسایشگاهها و مراکز رسیدگی به خشونت خانگی گزارش کردهاند.
دسترسی / بیمه
آمارهای زیر از بخش «سلامت روانی و اختلالهای روانی»، «مردم سالم، سند همراه 2010 برای سلامت دگرباشها»، منتشرشده توسط «انجمن پزشکی گیها و لزبینها» و «اتحاد ملی سلامت دگرباشها» (2001) گرفته شده است:
- از میان موانعی که بر سر راه درمان دگرباشان وجود دارد، میتوان به تبعیض سیستماتیک در بیمههای درمانی و مستمریهای عمومی که عموماً شرکای جنسی گیها و لزبینها را تحت پوشش قرار نداده و از پرداخت هزینههای مربوط به جامعه دگرباشان مانند ارائه سرویسهای بارداری به لزبینها و عملهای جراحی مورد نیاز برای ترنسسکشوالها خودداری میکنند، اشاره کرد.