شهرام کیانی
—————
قریب به سه دهه از شکلگیری پروسهی هویتیابانهی کوییر ایرانی ملهم از تئوریها و الگوهای مدرنیستی میگذرد. شکلگیری هسته اولیه “هومان” بهعنوان گروه دفاع از حقوق همجنسگرایان ایران در 27 اردیبهشت 1367 در سوئد و همچنین ارائه گزارشات ژورنالیستی توسط روزنامهنگاران آمریکایی در ژورنالهای مربوط به گی آمریکایی مبنی بر بازنمایی ایران و بالاخص تهران بهعنوان بهشت همجنسگرایان و در طیفی دیگر بهعنوان جهنم همجنسگرایان نقاط عطفی در تاریخ جنسیت ایران بودند.
این پروسه با ایجاد افتراق میان کاراکتر همجنسباز سنتی و همجنسگرای مدرن آغاز شد. تمایزگذاریای که پس از وقوع ماجرای مهین پدیدار نظر و معشوقه مقتول وی، زهرا امین بهعنوان سوژهی مجرم و منحرف همجنسگرا توسط روانشناسان و کارشناسان بنا گذاشته شده بود. اینبار بازتولید دوتایی همجنسباز مطرود / همجنسگرای مورد پسند، ذیل الگوپذیری زبانی و فکری از حوزههای اندیشه غربی توسط کنشگران این عرصه آغاز شد. همچنین در همین دوره پروسه بازنمایی زیست بحرانی کوییرهای ایرانی عرضه میشود. امری که تا به امروز سازمانها و کنشگران این عرصه به آن مبادرت ورزیدهاند.
از لحاظ تاریخی تشکیل این گروه و آغاز این فعالیتها مقارن با دوران قوام جمهوری اسلامی ایران است. دخالتگری و سرکوب شدید حکومت اسلامی مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی – شیعی با گونههای متفاوت دگراندیش و نا بههنجار، سرلوحهی سیاستهای اجرایی این رژیم است. سیاستهای جنسیتی با تاکید بر دگرجنسگرا هنجاریت و محدودیت روابط بین افراد در دایره عقود اسلامی هرگونه کژتابی در این زمینه را با مجازاتهای سنگین تنبیه می کند. در همین دوران بود که زیست کوییرهای ایرانی به ناچار محدودتر شده و نوعی زندگی زیرزمینی را پی گرفت.
در ایران همجنسخواهی مردانه و زنانه در تلاقی با جرمزا بودن و در تداعی با فجایع جنایی و شرمآور همچون کاراکترهایی بهمانند “اصغر قاتل” و “مهین پدیدار نظر” روایت شد. رفتارهایی خطرناک و جرمزا که به سرانجامی فاجعهبار منجر میشود. بعد از انقلاب 57 این سوژهی مجرم پیشین در گفتمان فقهی بار گناهکار بودن را نیز به دوش کشید و علاوه بر حالت خطرناک با منزجر بودن نیز نشانهگذاری شد. احکام منبعث از قرآن، سنت و روایات شیعی روابط میان دو همجنس را در ادبیات خاص خویش “لواط”، “مساحقه” و از این دست تعریف نمود و قوانین حقوقی- جزایی را بر این ادبیات استوار کرد. از سوی دیگر مفهوم همجنسگرایی که در رابطه با بعضی از شخصیتهای اثرگذار و مقامات حکومتی رژیم سابق روایت میشد در تداعی با حرکت انقلابی ضد غرب بستری را فراهم نمود تا همجنسگرایی بهعنوان رفتاری منحرف با منشا غربی تلقی شود. از طرف دیگر بازنمایی تدریجی زندگی دهشتناک همجنسگرایان ایرانی و اساسا خاورمیانه و شمال افریقا توسط سازمانهای در حال شکلگیری در رابطه با دفاع از حقوق همجنسگرایان بر شدت مقابله به مثل حاکمیتهای مسلط این منطقه افزود. اتخاذ رویکردهای ذاتگرایانه در رابطه با گرایش جنسی و نوعی تفکر جهانشمول و سیاست اشتراک در این رابطه موجبات تشکیل پروسههایی همچون آشکارسازی جهانی را فراهم نمود. تعریف حقوق ایشان ذیل گفتمان بینالمللی حقوق بشری بدون توجه به بافت تاریخی – اجتماعی و زبانی این کانتکستها بسامدهایی را بههمراه داشت. به زعم منتقدان جریان موسوم به “گی اینترنشنال” زین پس رواداری حاکمیت و چشمپوشی در ازای زیست پنهان کوییرها را متزلزل کرد و حال همجنسگرایی دیگر نه یک انحراف فردی بلکه در حال تبدیل شدن به یک حرکت نفوذی براندازندهی غربی تعبیر شد. سیاستهای جنسی و جنسیتی سختگیرانه تری از سوی حاکمیت اتخاذ شد. اگرچه فضای متخلخل و پر از حفرهی اجتماعی به کوییرها امکان زیست پنهان را میداد ولیکن عدم اطمینان و تزلزل این فضا بسیار خطرناک بود. حملات و دستگیریهای گاه به گاه عوامل قضایی و انتظامی ایران در رابطه با کوییرهای ایرانی ذیل این وضعیت قابل تعبیر است. علاوه بر سرکوب، سیاستهایی تولیدگر همچون ارائه معافیت پزشکی به افراد همجنسخواه به عنوان نشانهگذاری و نوعی کنترل سراسر بین تلقی صورت پذیرفت. ما در ایران با وضعیت پیچیدهای مواجه هستیم. از طرفی سیاست سرکوب و اراده به ندانستن[i] و از سوی دیگر نوعی سیاست توزیع مرگ و زندگی و تولیدگرانه وجود دارد. این وضعیت چندگانه، امر تحلیل و تفهم را به مراتب سختتر خواهد کرد.
بازنمایی اغراقآمیز، ایزوله سازی کوییرها، سیاستهای جنسی و جنسیتی سختگیرانه، هموفوبیای شدید و گسترده و تزلزل در فضای متخلخل ایران و عوامل بسیار دیگری نزدیک به دو دهه میباشد که سببساز ترانزیت کوییرها به کشورهای امنتر شده است. البته در تحلیل این پدیده تبیینهای بسیار متفاوتی وجود دارد. طیفی از اندیشمندان همچون جوزف مسعد، جاسبیر پوآر و سیما شاخساری به نقد این پروسه پرداختهاند و دخالتگری غرب به واسطه پروژههایی همچون “گی اینترنشنال”، “هموناسیونالیسم” که منشعب از سیاستهای لیبرالی تلقی میشوند را مسبب تغییرات عمده در وضعیت زیست کوییرها در خاورمیانه، جهان عرب و افریقا میدانند.
مشخصا پوآر با مطرح ساختن مفهوم هموناسیونالیسم بر پیوند مجدد نژاد، قومیت، سکسوالیته با تروریست تحت تاثیر سیاستهای لیبرال و مبتنی بر نوعی اقتصاد سیاسی نشان میدهد که چگونه در این پروسهی هویتساز کوییرهای سرگردان پناهنده و مهاجر به اخذش هویتهای طبقهبندی شده و مورد پسند نایل میآیند. اگرچه مسعد و پوآر به روشنی نقش “گی اینترنشنال” را در این تغییرات منطقهای نشان میدهند ولیکن به “هتروناسیونالیسم”[ii] موجود در فضای حاکمیتی این کشورها اشاره نمیکنند.
در سوی دیگر اکتیویستها و سازمانهای مدافع حقوق همجنسگرایان نیز دلایل و مستندات خویش را در رابطه با سودمند بودن استراتژیهای خود ارائه میدهند. گزارشات حقوق بشری مبتنی بر کیسهای واقعی، اظهارات رسمی هموفوبیک مقامات حاکم، سیاستهای جنسی و جنسیتی آشکار و ضمنی سرکوبگر از جمله مواردی هستند که عرضه میشوند.
سازمان ایرکو بهعنوان یکی از سازمانهای باسابقه مدافع و فعال حقوق دگرباشان ایرانی در پروژهای پیشرو در راستای روشن ساختن وضعیت موجود از تمامی فعالان و اندیشمندان این حوزه دعوت به عمل میآورد تا با توجه به سویههای به اختصار معرفی شده در سطوح فوق در باب گفتمان جنسی ایران به بحث و گفتگو پرداخته و اختصاصا در باب آسیبشناسی و نقد استراتژیهایی همچون ترانزیت کوییرها در دهههای اخیر بپردازند. امیدواریم که این سلسله مباحث موجبات اخذ استراتژیها و تاکتیکهای اجرایی از سوی کنشگران جنسی و جنسیتی در روند ناجنبش کوییرهای ایرانی فراهم نماید و همچنین مبنای تئوریک قویتری برای فعالیتهای سازمانهای فعال در این زمینه با توجه به بستر تاریخی، اجتماعی و کانتکست ایران فراهم نماید.
[i] مهران رضایی (۱۳۹۴) «سیاست نا/حقیقت در گفتمان جنسی ایران پس از انقلاب». مجله مطالعات جنسیت. شماره دوم: ویژه نامه بدن و سیاست. صص ۷-۲۵. (اراده به ندانستن).
[ii] مهین پدیدار نظر و زهرا امین (۱۳۹۴) «در انتظار کامینگ اوت». مجله مطالعات جنسیت. شماره دوم: ویژه نامه بدن و سیاست. صص۲۶-۴۱.(هتروناسیونالیسم).