سازمان “اقدام آشکار جهانی” در شبکههای اجتماعی فیسبوک و اینستاگرام، یک داستان گرافیکی به نام «یوسف و فرهاد» را به شکل تدریجی منتشر میکند. این داستان گرافیکی به کشمکشهای مرتبط به پذیرش افراد دگرباش جنسی در جامعهی ایران میپردازد.
سازمان دگرباشان جنسی ایران-ایرکو به درخواست “اقدام آشکار” بطور همزمان اقدام به انتشار تدریجی این داستان در وبسایت خود خواهد نمود. برای مطالعه این داستان گرافیکی میتوانید علاوه بر صفحه فیسبوک یوسف و فرهاد ، این داستان را در همین صفحه دنبال کنید.
قسمت اول: وقتی حقیقت آشکار میشود
قسمت دوم: رودررویی باحقیقت…
قسمت سوم: چقدر میتونه بد باشه؟
قسمت چهارم: اون چیه که از اعتیاد، دزدی و قتل بدتره؟
قسمت پنجم: آقای جعفری فقط شرم و رسوایی را میبیند، «بیماری بیدرمان» میبیند.
قسمت ششم: آقای جعفری،خشمآلود با اندوهش روبرو می شود.
قسمت هفتم: ادراک آقای جعفری
قسمت هشتم: رانده از خانه و شهر: رانده از عالم
قسمت نهم: تنهایی و آوارگی
قسمت دهم: دیگر همه می دانند…
قسمت یازدهم: ناپیدا در آینهی زمان و مکان
قسمت دوازدهم: بدرود
قسمت سیزدهم: طرد شدن… منزوی شدن…
قسمت چهاردهم: در جستجوی پناهگاهی…
قسمت پانزدهم: کسی او را میپذیرد؟
قسمت شانزدهم: درها همه بسته نیستند…
قسمت هفدهم: مهربانی یک دنیا ارزش دارد…
قسمت هجدهم: ایران عزیزم
قسمت نوزدهم: آقای جعفری نمک به زخم میپاشد…
قسمت بیستم: سرزنشها تمومی ندارند؟
قسمت بیست و یکم: راه فرعی…
قسمت بیست و دوم: خودکشی؟؟؟
قسمت بیست و سوم: رازهای آقای جعفری…
قسمت بیست و چهارم: ما در ایران «همجنسباز» نداریم!
قسمت بیست و پنجم: خداحافظیهای یکطرفه، سختترند
قسمت بیست و ششم: چند روز بعد
قسمت بیست و هفتم: رنگینکمان از میان ابر و باران پدیدار میشود…
قسمت بیست و هشتم: فرهاد واقعن کیه؟
قسمت بیست و نهم: حاج آقا…
قسمت سیام: به کهنسالی زمونه…
قسمت سی و سوم : پسرا موشند، مثل خرگوشند، دخترا شیرند، مثل شمشیرند…
[/toggle]